جدول جو
جدول جو

معنی تلثم - جستجوی لغت در جدول جو

تلثم
بوسه دادن، بوسه گرفتن، دهان بند نهادن
تصویری از تلثم
تصویر تلثم
فرهنگ لغت هوشیار
تلثم
((تَ لَ ثُّ))
بوسه زدن، دهان بند زدن
تصویری از تلثم
تصویر تلثم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلثیم
تصویر تلثیم
بوسه نهادن بوسه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلعثم
تصویر تلعثم
تامل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکثم
تصویر تکثم
پنهانیدن، سرگشتگی، درنگیدن، دوتاشدن
فرهنگ لغت هوشیار
توبه کردن، باز ایستادن از گناه خستوییدن (اقرار اعتراف)، باز ایستادن از گناه پتتیدن (توبه کردن) باز ایستادن از گناه توبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثلم
تصویر تثلم
رخنه دار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلعثم
تصویر تلعثم
درنگ کردن، تامل کردن، درنگ و توقف در کار، درنگ و تامل هنگام سخن گفتن یا پاسخ دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاثم
تصویر تاثم
خودداری کردن و بازایستادن از گناه و توبه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تأثم
تصویر تأثم
((ثَ أَ ثُّ))
باز ایستادن از گناه، توبه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلعثم
تصویر تلعثم
((تَ لَ ثُ))
درنگ کردن، تأمل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلم
تصویر تلم
کشاورز، برزگر، پسر، زرگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لثم
تصویر لثم
بوسه زدن بر دهان یا بر چهره
فرهنگ فارسی عمید
زدن بر بینی کسی، بوسه دادن، دهان بند نهادن، جمع لاثم، کوبندگان بوسه دهندگان دهان بندندگان (کتک: لثام) دهان بند ها روی بند ها با مشت بربینی زدن، دهان بند نهادن، بوسه دادن: روز مصاف را شب زفاف پندارند و زخم رماح را لثم ملاح شناسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لثم
تصویر لثم
((لَ))
با مشت بر بینی زدن، دهان بند نهادن، بوسه دادن
فرهنگ فارسی معین