- تلبط (تَ)
سرگشتگی و دویدن. (منتهی الارب). سرگشته شدن و دویدن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). دویدن. سرگشته و متحیر شدن. (ناظم الاطباء) ، بر پهلو خفتن و بر خاک غلطیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :فلان یتلبط فی النعیم، یتمرغ فیه. (اقرب الموارد) ، روی آوردن به چیزی، یقال: تلبط الیه، اذا توجه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، تضرع. (اقرب الموارد)
