جدول جو
جدول جو

معنی تلبد - جستجوی لغت در جدول جو

تلبد
در هم شدن موی یا پشم
تصویری از تلبد
تصویر تلبد
فرهنگ لغت هوشیار
تلبد
سخت گردیدن زمین به باران
تصویری از تلبد
تصویر تلبد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تربد
تصویر تربد
روی ترش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
عبادت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبط
تصویر تلبط
دویدن، بر پهلو خفتن، بر خاک غلتیدن، روی آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
آمیخته و مبهم گردیدن کار، لباس پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبخ
تصویر تلبخ
مشک آلایی (مشک از سنسکریت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبث
تصویر تلبث
درنگیدن درنگ کردن توقف کردن، توقف، جمع تلبثات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبت
تصویر تلبت
درنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبب
تصویر تلبب
آماده کاری آمادگی میان بربستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلید
تصویر تلید
دارایی دیرینه، دارایی رخنیک (رخن ارث)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبد
تصویر تنبد
خاموشی و سکوت و نوبه تب و لرز
فرهنگ لغت هوشیار
وحشت و نفرت نمودن از ریشه پارسی اپدی گشتن، بی زنی بی نیازی به زن زنگریزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلد
تصویر تبلد
متحیر شدن، کندی ذهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلید
تصویر تلید
قدیمی، مربوط به قدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلبث
تصویر تلبث
درنگ کردن، توقف کردن در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
بندگی کردن، به عبادت پرداختن، پرستش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
لباس پوشیدن، پوشیده شدن، آمیخته و مبهم شدن کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبلد
تصویر تبلد
((تَ بَ لُّ))
کاهلی کردن، دریغ خوردن، کندذهنی نشان دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
((تَ عَ بُّ))
عبادت کردن، بندگی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلید
تصویر تلید
((تَ))
مال کهنه و قدیمی و موروثی، غیر عربی که در میان عرب پرورش یافته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
((تَ لَ بُّ))
لباس پوشیدن، آمیخته و مبهم شدن کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلبث
تصویر تلبث
((تَ لَ بُّ))
درنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تربد
تصویر تربد
گیاهی پایا، با ساقۀ پیچنده و برگ هایی شبیه برگ لوبیا و گل های آبی رنگ. ریشۀ آن به درازی ده سانتی متر و به رنگ خاکستری یا قهوه ای و مغزش سفید است. در معالجۀ رماتیسم و بیماری های کلیه نافع است. در هند، مالزی، سیلان و بعضی جزایر اقیانوسیه می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبلد
تصویر تبلد
شک و تردید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلب
تصویر تلب
زیان و هلاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبد
تصویر تبد
کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبد
تصویر لبد
پشم و موی پر پشت و درهم رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبد
تصویر تبد
کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبت، بزشم، بزوشم، بزوش، تفتیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لبد
تصویر لبد
پشم و موی برهم نشسته و به هم چسبیده مانند یال شیر، نمد، نمدزین اسب
فرهنگ فارسی عمید
پشم پشم گوسفند پشم شتر نمت نمد، خوی گیر زین، پشم نشسته پشم پشم به هم چسبیده پشم گوسفند و شتر: وین عمارت کردن گور و لحد نی بسنگ است و بچوب ونی لبد. (مثنوی نیک. 130: 3) نمد نمط: مور اسود بر سر لبد سیاه مور پنهان دانه پیدا پیش راه (مثنوی لغ)، نمدزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبد
تصویر لبد
((لَ بَ))
پشم گوسفند و شتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لبد
تصویر لبد
((لِ))
نمد، نمط، نمد زین
فرهنگ فارسی معین