- تقطین
- شکوفه بر آوردن
معنی تقطین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قانون گذاردن
خوشه چینی، خراشیدن
قطعه قطعه کردن
لورانک ساختن لورانک تراشیدن (لورانک دبه آوندی از چرم یاچوب)
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
ترشرویی روی در هم کشیدن روترش کردن گره به پیشانی زدن، ترشرویی، جمع تقطیبات
فهمانیدن
به هم رسانیدن، به هم پیوستن
وطن نمودن، وطن گرفتن
بر کشیدن برتری دادن، آستر کردن آستر کردن جامه را
چکاندن، قطره قطره چکانیدن، در علم شیمی جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن به وسیلۀ حرارت دادن. بسیاری از نوشابه های الکلی از طریق تقطیر به دست می آید
قانون وضع کردن، قانون گذاردن، قانون گذاری
بوته خزنده، بوته کدو بوته کدو، هربوته که بر زمین پهن شود چون خربزه و خیار و جز آن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
پاره پاره کردن، تجزیه کردن شعر به اجزا و ارکان عروضی برای معین کردن موزون یا ناموزون بود شعر، کنایه از پیمودن
در علم عروض سنجیدن و تجزیه کردن شعر به اجزای عروض و گذاردن هر جزء در برابر جزئی از افاعیل که در وزن با آن برابر باشد تا موزونی یا ناموزونی شعر آشکار شود، قطعه قطعه کردن، پاره پاره کردن
هر گیاه میوه دار که ساقه های آن روی زمین بخوابد، مثل بوتۀ کدو، خربزه، هندوانه و خیار، کدو
Hyphenation
Distillation
расстановка дефисов
дистилляция
Silbentrennung
Destillation
розділення дефісами
дистиляція
łącznikowanie
destylacja
连字符使用