جدول جو
جدول جو

معنی تقنین

تقنین
قانون وضع کردن، قانون گذاردن، قانون گذاری
تصویری از تقنین
تصویر تقنین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تقنین

تقنین

تقنین
در تداول فارسی امروز، قانون گزاردن. وضع قانون کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ بعد و قانون شود
لغت نامه دهخدا

تحنین

تحنین
گُل آوردن درخت، بازپس گشتن و بددلی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). یقال: حمل فحنن، ای هلل و کذب، ای رجع و جبن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا