جدول جو
جدول جو

معنی یقطین

یقطین
هر گیاه میوه دار که ساقه های آن روی زمین بخوابد، مثل بوتۀ کدو، خربزه، هندوانه و خیار، کدو
تصویری از یقطین
تصویر یقطین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یقطین

یقطین

یقطین
بوته خزنده، بوته کدو بوته کدو، هربوته که بر زمین پهن شود چون خربزه و خیار و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار

یقطین

یقطین
هر بوته که بر زمین پهن شود چون خربزه، کدو، خیار و جز آن
یقطین
فرهنگ فارسی معین

یقطین

یقطین
گیاه بی ساق مثل درخت کدو و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث). هر درختی که برروی زمین گسترده شود و دارای تنه ای که بر روی آن برپا باشد نبود مانند درخت کدو و جز آن که بیشتر بر کدو اطلاق شود. قوله تعالی: و أنبتنا علیه شجره من یقطین. (قرآن 146/37). (ناظم الاطباء) (از تفسیر ابوالفتوح رازی ص 451). به لغت رومی درخت کدو را گویند خصوصاً و هر گیاهی که ساق آن افراشته نباشد عموماً همچون خربزه و هندوانه و خیار و حنظل و امثال آن. (برهان) (از اختیارات بدیعی). درخت کدو و مانند آن. (دهار). اسم کل نبات است که بر ساق نایستد. (تحفۀ حکیم مؤمن). ورکار. نجم. و رجوع به ورکار و نجم شود، کدو. (یادداشت مؤلف). درخت کدو. (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) :
چو بیدبن که تناور شود به پنجه سال
به پنج روز به بالاش بررود یقطین.
سعدی.
- یقطین هندی، تامول. تانبول. تنبول. تنبل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

یقطین

یقطین
از وجوه دعات اهل بیت بوده و مروان قصد گرفتن او کرد و او بگریخت و چون دولت هاشمیه مستقر گشت یقطین ظاهر شد و همواره در خدمت ابوالعباس و ابوجعفر منصور می زیست و معهذا معتقد به آل علی علیهم السلام بود و مانند فرزندان خویش به امامت آنان ایمان داشت و اموال خدمت جعفر بن محمد بن علی می فرستاد. و این خبر، نمامان به منصور و مهدی خلیفه بردند. خداوند او را از شر آنان نگاه داشت و او به مدینه به سال 185 هجری قمری درگذشت. (از ترجمه الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

تقطین

تقطین
شکوفه برآوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکوفه برآوردن درخت مو. (از اقرب الموارد) ، یقال: قطن الکرم اذا بدت زمعاته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مقیم گردانیدن کسی را به مکانی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

یقطینی

یقطینی
محمد بن احمد... یقطینی، مکنی به ابوعبدالله. از راویان بود و از فضل بن موسی بصری روایت کرد و ابوحفص بن شاهین و جز او از وی روایت دارند. (از لباب الانساب). در علم حدیث، یکی از مهم ترین ویژگی های روات، دقت در حفظ و نقل روایات است. این افراد باید از حافظه قوی، مهارت در شنیدن، و دقت در تحلیل اسناد برخوردار باشند تا بتوانند روایات پیامبر اسلام (ص) را به درستی به دیگران منتقل کنند. همچنین، روات باید از صداقت و امانت داری خاصی برخوردار باشند تا از هرگونه تحریف و تغییر در احادیث جلوگیری کنند.
محمد بن حسن بن علی... یقطینی بغدادی، مکنی به ابوجعفر. مردی باهوش و فهمیده و راستگو بود و در طلب حدیث به جزیره و شام و بلاد دیگر رفت و از ابوحنیفۀ قاضی و جز وی حدیث شنید. ابونعیم اصفهانی و جز او از وی روایت دارند. یقطینی از ثقات بود و به سال 367 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

یقطینه

یقطینه
کدوی تر و تازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به یقطین شود
لغت نامه دهخدا

یقطان

یقطان
پدر عرب یمن. (از منتهی الارب). در لغت به معنی کوچک شونده است و آن از نسل سام و رئیس بنی یقطان بود که قبایل عربند. (قاموس کتاب مقدس). و رجوع به یقطن بن عامر شود. برخی از مورخان عرب، قحطان را معرب یقطان مذکور در تورات می دانند. (تاریخ اسلام ص 22)
لغت نامه دهخدا