جدول جو
جدول جو

معنی تقضیب - جستجوی لغت در جدول جو

تقضیب(تَ بَ خُ)
اشتر را پیش از ریاضت برنشستن. (تاج المصادر بیهقی) ، بریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بریدن رز. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). شاخ بریدن از درخت در بهار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بریدن شاخه های درخت مو در بهار. (از اقرب الموارد). رجوع به تقضب شود، دراز گستردن آفتاب شعاع را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقضب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخضیب
تصویر تخضیب
خضاب کردن، رنگ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقلیب
تصویر تقلیب
برگردانیدن، وارون کردن، دگرگون کردن، وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
نزدیک کردن، نزدیک گردانیدن، نزدیک بودن
نوعی دویدن اسب، یورتمه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خبب، چهارنعل
فرهنگ فارسی عمید
ترشرویی روی در هم کشیدن روترش کردن گره به پیشانی زدن، ترشرویی، جمع تقطیبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقضیه
تصویر تقضیه
تمام برآوردن حاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصیب
تصویر تقصیب
مرغولاندن گیسو (مرغول جعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقشیب
تصویر تقشیب
آلاییدن، رنجاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخضیب
تصویر تخضیب
رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبیب
تصویر تقبیب
خشکیدن، کبه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
باز گونه کردن، دگراندن دگر کردن زیر و رو کردنباژگون کردن، دیگرگون کردناز حالی بحالی در آوردن، بدل کردن حرف بحرف دیگر، بازگوئی، دیگرگونی، جمع تقلیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویب
تصویر تقویب
زمین کنی زمین کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
نزدیک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخضیب
تصویر تخضیب
((تَ))
رنگ کردن، خضاب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقلیب
تصویر تقلیب
((تَ))
دگرگون کردن، وارونه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقطیب
تصویر تقطیب
((تَ))
رو ترش کردن، گره به پیشانی زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
((تَ))
نزدیک کردن، چهار نعل تاختن اسب، قربانی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
Approximation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
approximation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
benadering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
근사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
近似
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
קִרבוּי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
निकटता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
perkiraan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
การประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
приближение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
Annäherung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
aproximación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
approssimazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
aproximação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
近似
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
przybliżenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
наближення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
yaklaşık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی