- تقتر (تَ)
خشم گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خشمگین شدن و تنفش. (از اقرب الموارد) ، دم برزدن، آماده شدن کارزار را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آمادۀ جنگ شدن، مانند تقطر. (از اقرب الموارد) ، فریب دادن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در قتره پنهان شدن فریب دادن صید را، مهیا شدن کاری را. (از اقرب الموارد) ، یکسو شدن از کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کناره گزیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
