جدول جو
جدول جو

معنی تفکن - جستجوی لغت در جدول جو

تفکن
(تَ رُ)
به شگفت آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تعجب. (اقرب الموارد) ، اندیشیدن و پشیمان شدن و دریغ خوردن و اندوهگین شدن بر گذشته، به گمان حصول آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : بقی قومه یتفکنون، و قیل تندم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفکن
تعجب، بشگفت آمدن
تصویری از تفکن
تصویر تفکن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمکن
تصویر تمکن
توانایی پیدا کردن، جای گرفتن، جاگیر شدن، جاه و مقام یافتن، دارای مقام و منزلت شدن، پابرجا شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفکه
تصویر تفکه
میوه خوردن، لذت بردن، بهره ور شدن از چیزی، خوش طبعی و مزاح کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفنن
تصویر تفنن
به بازی و کارهای گوناگون سرگرم شدن، گونه گونه شدن، گوناگون شدن، کاری یا هنری را به طرزهای گوناگون انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفتن
تصویر تفتن
تابیدن، افکنده شدن پرتو نور بر کسی یا چیزی
شعله ور کردن، برافروختن
گداختن و سرخ کردن آهن در آتش، تافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افکن
تصویر افکن
افکندن، پسوند متصل به واژه به معنای اف کننده مثلاً پرتوافکن، سنگ افکن، شیرافکن، مردافکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترکن
تصویر ترکن
ترکان، عنوانی برای زنان، بانو، بی بی، خاتون، بیگم، ارجمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفطن
تصویر تفطن
به فطانت درک کردن، با زیرکی و هوشیاری به مطلبی پی بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
اندیشیدن، به فکر و اندیشه فرو رفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ فَکْ کِ)
پشیمان شونده و دریغ خورنده. (آنندراج). نادم و متأسف و پشیمان و مهموم و مغموم. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمکن
تصویر تمکن
جای گرفتن، بر پای بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهکن
تصویر تهکن
پشیمانی
فرهنگ لغت هوشیار
هر کارگی، سرگرمی، گونه گونگی - چند شاخگی، گوناگون شدنگونه گونه گشتن، امری را بطرق مختلف انجام دادن، ببازی ها و تفریحات گوناگون مشغول شدن، سرگرمی متنوع، جمع تفننات
فرهنگ لغت هوشیار
هوشمندی در یافتن دانستن فطانت درک کردن، زیرکی هوشمندی، جمع تفظنات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
اندیشه کردن، تامل، نظر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکه
تصویر تفکه
لذت بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تافتن گرم شدن، خشمناک گردیدن، شتافتن دویدن خرامیدن، گرم گردانیدن یکدیگر را، بخشم در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعکن
تصویر تعکن
تو در تویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسکن
تصویر تسکن
بیچاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکن
تصویر ترکن
استوار گردیدن و صاحب وقار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
در کلمات مرکب بمعنی افکننده آید: مرد افکن کوه افکن شیر افکن پرتوافکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتن
تصویر تفتن
((تَ تَ))
گرم شدن، خشمناک گردیدن، گداخته شدن در آتش، تفتیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفطن
تصویر تفطن
((تَ فَ طُّ))
دریافتن، با هوشیاری مطلبی را فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکه
تصویر تفکه
((تَ فَ کُّ))
میوه خوردن، شوخ بودن، شوخی کردن، لذت بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
((تَ فَ کُّ))
اندیشه کردن، اندیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکی
تصویر تفکی
((تُ فَ))
سست، بی دوام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفنن
تصویر تفنن
((تَ فَ نُّ))
گوناگون شدن، به سرگرمی های مختلف مشغول شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمکن
تصویر تمکن
((تَ مَ کُّ))
جاگیر شدن، دارای جاه و مقام شدن، توانا شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
اندیشگری، اندیشه، پنداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
Contemplation, Deliberation, Pensiveness, Thoughtfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
размышление , задумчивость , вдумчивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
Kontemplation, Überlegung, Nachdenklichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
роздуми , замисленість , вдумливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تفکر
تصویر تفکر
kontemplacja, rozważanie, zaduma, rozwaga
دیکشنری فارسی به لهستانی