تفضیح (تَءْ) نیک رسوا کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فضیحت و رسوا کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، برآمدن بامداد. (از اقرب الموارد) ادامه... نیک رسوا کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فضیحت و رسوا کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، برآمدن بامداد. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
تفضیح افتضاح، بدنامی، رسوایی، فضاحت، رسواسازی، رسوا کردن ادامه... افتضاح، بدنامی، رسوایی، فضاحت، رسواسازی، رسوا کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد