- تفرق
- پراکنده شدن، پریشان شدن
معنی تفرق - جستجوی لغت در جدول جو
- تفرق
- پراکنده شدن، پریشان گردیدن، جدا شدن
- تفرق ((تَ فَ رُّ))
- پراکنده شدن، جدا شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوگانگی، دودستگی، پراکندگی
پراکنده کردن، جدا کردن
جدا کردن، جدایی انداختن، پراکنده ساختن، پراکندگی
پراکنده
پراکنده، دورازهم، در تصوف ویژگی سالکی که در حالت تفرقه است
پراکنده شده
Sparse
esparso
spärlich
rzadki
разреженный
рідкісний
schaars
escaso
sparso
jarang
מפוזר
เบาบาง
متفرّقٌ
متفرق
پراکنش، کاهش
گردش