معنی متفرق
متفرق
esparso
تصویر متفرق
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با متفرق
متفرق
متفرق
پراکنده
فرهنگ واژه فارسی سره
متفرق
متفرق
پراکنده، دورازهم، در تصوف ویژگی سالکی که در حالت تفرقه است
فرهنگ فارسی عمید
متفرق
متفرق
پراکنده شده
فرهنگ لغت هوشیار
متفرق
متفرق
پراکنده، پریشان
فرهنگ فارسی معین
متفرق
متفرق
Sparse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متفرق
متفرق
spärlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
متفرق
متفرق
rzadki
دیکشنری فارسی به لهستانی
متفرق
متفرق
разреженный
دیکشنری فارسی به روسی
متفرق
متفرق
рідкісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی