معنی تفرقع تفرقع (تَءْمْ) ترک از انگشتان بیامدن. (زوزنی). بانگ آمدن از انگشتان بخمانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، انقباض. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا