معنی تعنق - جستجوی لغت در جدول جو

تعنق

لغت نامه دهخدا

تعنق

تصویری از تعنق — تصویر تعنق

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعلق — تصویر تعلق

آویخته شدن، درآویختن به چیزی، دلبستگی داشتن به کسی یا چیزی، علاقه و پیوستگی داشتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعمق — تصویر تعمق

دوراندیشی کردن، غور کردن
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق

دوراندیشی کردن، غور کردن
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشِکافی، خُرده بینی، خُرده کاری، خُرده شِناسی، خُرده گیری، خُرده دانی، نازُک بینی، نازُک اَندیشی، نُکته سَنجی، نُکته دانی، ژَرف یابی، ژَرف بینی، ژَرف نِگَری، غَوررَسی، مُداقَّه، تَدقیق

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعنت — تصویر تعنت

عیب جویی و سخت گیری کردن، خواری و مشقت کسی را خواستن، آزار رسانیدن به کسی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعانق — تصویر تعانق

دست در گردن هم انداختن، یکدیگر را در آغوش گرفتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تانق — تصویر تانق

تتبع کردن، در کار خود ریزه کاری کردن، گفتار و کردار خود را محکم و متقن انجام دادن، از روی حکمت کاری کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تعشق — تصویر تعشق

عاشق شدن، عشق ورزیدن، اظهار عشق کردن

فرهنگ فارسی عمید

(بَ)

درپیچیدن و سختی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

آکجویی خرده گیری خرده گرفتن عیب جستن گناه جستن، خواری و مشقت کسی را خواستار شدن، خرده گیری عیب جویی، جمع تعنتات

فرهنگ لغت هوشیار

در کار خود ریزه کاری کردن در کاری نیکو نگریستن تا خوب انجام شود، ریزه کاری، جمع تانقات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعوق — تصویر تعوق

باز ایست، واپسی واپسیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفنق — تصویر تفنق

ناز زیستی شاد زیستی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعلق — تصویر تعلق

پوستگی و دوستی و محبت و دلبستگی و اتصال و ارتباط

فرهنگ لغت هوشیار

ژرفایش، دور رفتن فرو رفتن ژرف اندیشیدن غور کردن، ژرف اندیشی، جمع تعمقات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعنث — تصویر تعنث

عیب کسی جستن و بدگویی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعشق — تصویر تعشق

عاشق شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بعنق — تصویر بعنق

پر خوراک گونه ای از چغد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعند — تصویر تعند

ستیزه جویی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترنق — تصویر ترنق

تیره شدن و کدر شدن آب

فرهنگ لغت هوشیار

بغلگیری بغل کردن هم هماغوشی دست در گردن هم انداختنیکدیگر را در آغوش کشیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعنق — تصویر اعنق

کسی که گردنش را دراز کند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعسق — تصویر تعسق

آزمندی، چسبندگی چسبیدن

فرهنگ لغت هوشیار

خوی کردن خوییدن، ریشه دوانی ریشه دواندن عرق کردن خوی کردن خوی بر افشاندن، بیرون شدن رطوبت زیادی گیاهان بصورت بخار، ریشه دواندن درخت در زمین، جمع تعرقات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعنی — تصویر تعنی

رنجیدن، رنجاندن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعنوق — تصویر تعنوق

زمین آسان و نرم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعنف — تصویر تعنف

سرزنش درشتی زور گویی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اعنق — تصویر اعنق

((اَ نَ))

آن که گردن دراز دارد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تأنق — تصویر تأنق

دقت زیاد در کاری، از روی حکمت کاری را انجام دادن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تعانق — تصویر تعانق

((تَ نُ))

دست در گردن هم انداختن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تعنت — تصویر تعنت

((تَ عَ نُّ))

خواری و مشقت کسی را خواستن، عیب جویی کردن از کسی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تعمق — تصویر تعمق

((تَ عَ مُّ))

ژرف اندیشیدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تعلق — تصویر تعلق

((تَ عَ لُّ))

دلبستگی داشتن، آویخته شدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تعشق — تصویر تعشق

((تَ عَ شُّ))

عاشقی کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تعمق — تصویر تعمق

ژرف نگری

فرهنگ واژه فارسی سره