- تعطیر
- خالی کردن و ضایع و مهمل گذاشتن چیزیرا، متوقف کردن کاری و عملی
معنی تعطیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تعطیر ((تَ))
- خوشبو گردانیدن، عطر زدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازسازی
فرویش، بسته، بیکار
گزارش
دو قسمت کردن چیزی
بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار
آک جویی از هم (آک عیب) هم نکویی نکوهش یکدیگر
نوشتن، فراهم آوردن
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
شتاباندن
فرویش، بیکار کردن هشتن، رستی -1 بیکار کردندست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن تیمار نداشتن، بیکاری، روز بیکاری، جمع تعطیلات
مهربانی مهربانی کردن، گرایاندن به سویی
پشخودن
تنگ گرفتن
نکوهیدن، ملامت کردن
بهانه ساختن
مرمت کردن شکسته را، آباد کردن، قابل سکنی کردن جا و منزل
از پای در آوردن
به خاک آلودن، به خاک سپردن، در خاک غلتاندن، بر زمین زدن، پستان آلودن تا کودک از شیر خواری باز ایستد، سپید گرایی، بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن، خاک مالی، جمع تعفیرات
افطاری دادن کسی را
سرزنش کردن
آگندن چشمه آگندن چاه
چکاندن، قطره قطره چکانیدن، در علم شیمی جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن به وسیلۀ حرارت دادن. بسیاری از نوشابه های الکلی از طریق تقطیر به دست می آید
در بدیع نوعی تسمیط که در آن، هر یک از مصراع های بیت دو قسمت شده و در هر قسمت قافیه ای آورده می شود، برای مثال مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم / تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی (سعدی۲ - ۵۹۷) ، دو نیمه کردن، دو قسمت کردن چیزی، مالی را با کسی دو نیمه کردن
خط کشی کردن، سطربندی کردن، نوشتن، سخن های پریشان و افسانه سر هم کردن
دشوار ساختن، تنگ گرفتن، خلاف ورزیدن
عذر آوردن، بهانه ساختن، کوتاهی کردن در امری
گرفتن یک دهم از مال کسی، دهمی شدن، ده تا کردن
بیکار کردن، دست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن چیزی
سرزنش کردن کسی برای عیب وننگی که دارد، نکوهش کردن
نکوهش کردن، ملامت و سرزنش کردن، ادب کردن، چوب زدن
گوشت را در آفتاب بر روی ریگ خشک کردن، به خاک مالیدن، خاک آلوده کردن
آباد کردن، مرمت کردن خرابی خانه، قابل سکنی کردن جا و منزل، زندگی دراز کردن
مطلبی را بیان کردن، منظور و مقصود خود را به عبارتی بیان کردن، معنی و تفسیر خواب را گفتن