معنی تعطیل - فرهنگ فارسی عمید
معنی تعطیل
- تعطیل
- بیکار کردن، دست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن چیزی
تصویر تعطیل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تعطیل
تعطیل
- تعطیل
- فرویش، بیکار کردن هشتن، رستی -1 بیکار کردندست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن تیمار نداشتن، بیکاری، روز بیکاری، جمع تعطیلات
فرهنگ لغت هوشیار