عذاب دادن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). در شکنجه کشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به رنج افکندن. (از اقرب الموارد). شکنجه کردن. (آنندراج). شکنجه و عذاب و عقوبت و آزار. (ناظم الاطباء) : طوطی را به چه تهمت چنین تعذیب و تشدید فرمودی. (سندبادنامه ص 99). هرکه به تأدیب دنیا، راه صواب نگیرد به تعذیب عقبی گرفتار آید. (گلستان). بعضی از ودایع او پیش یکی از تجار ظاهر شد و او رابدین سبب به انواع تعذیب و تسبیب فراگرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 360) ، بازداشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بازداشتن از چیزی، حبس کردن چیزی، علاقه قرار دادن تازیانه را. (از اقرب الموارد)
عذاب دادن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). در شکنجه کشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به رنج افکندن. (از اقرب الموارد). شکنجه کردن. (آنندراج). شکنجه و عذاب و عقوبت و آزار. (ناظم الاطباء) : طوطی را به چه تهمت چنین تعذیب و تشدید فرمودی. (سندبادنامه ص 99). هرکه به تأدیب دنیا، راه صواب نگیرد به تعذیب عقبی گرفتار آید. (گلستان). بعضی از ودایع او پیش یکی از تجار ظاهر شد و او رابدین سبب به انواع تعذیب و تسبیب فراگرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 360) ، بازداشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بازداشتن از چیزی، حبس کردن چیزی، علاقه قرار دادن تازیانه را. (از اقرب الموارد)
پیراستن، برش دادن، تراش دادن، بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوش نما گردانیدن آن، مثل بریدن شاخه های زائد درخت یا زدن موی سر، دباغت کردن پوست حیوانات
پیراستن، برش دادن، تراش دادن، بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوش نما گردانیدن آن، مثل بریدن شاخه های زائد درخت یا زدن موی سر، دباغت کردن پوست حیوانات
تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات
تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات