- تعتی
- نافرمانی کردن
معنی تعتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیرینه گرایی، سالینه خواهی (سالینه عتیقه)
منسوب به تخت (لوحی که کودکان بروی آن علم و عمل خط می آموزد)، مهر خاتم سنگی، صدر سینه
ستم کردن
درنگیدن درنگی کردن
هم خشمی، بر آک نهادن
عطا خواستن
نافرمانی کردن
شام خوردن
شکیبدن به خود گرفتن شکیب ورزیدن شکیبایی کردن
برهنه شدن
رنجیدن، رنجاندن
ناپدیدی نیست گردیدن
باز ایستادن دختر از لهو بازی با کودکان، جوانمردی نمودن، ورزشکاربودن
عیب کردن، با عیب قرار دادن کالا را و عیب ناک ساختن
جستن بر مادینه
طوطی
آمادن آماده کردن، نرمیدن نرمی کردن نرم شدن منسوب به تات، یکی از لهجه های ایرانی. آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن، رفق و نرمی کردن
برهنه شدن، لباس از تن درآوردن
شام خوردن، طعام شبانگاهی خوردن
نافرمانی کردن، سر از اطاعت پیچیدن
تجاوز کردن، دست اندازی کردن به چیزی، ستم کردن، از حد درگذشتن
تعدی کردن: تجاوز کردن، دست اندازی کردن
تعدی کردن: تجاوز کردن، دست اندازی کردن
راه رفتن به شیوه کودکان
طوطی، پرنده ای با پرهای سبز و سرخ و منقار خمیده که می تواند بعضی اصوات را تقلید کند
Flatness
плоскость
Flachheit
рівність
płaskość
planitude