- تطول
- بیشخواهی، سپاسگزاری، درازش دراز گشتن فزونی جستن، سپاس نهادن
معنی تطول - جستجوی لغت در جدول جو
- تطول
- فضل و فزونی نمودن، منت نهادن بر کسی
- تطول ((تَ طَ وُّ))
- منت نهادن بر کسی، فزونی جستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دگردیسی، دگرگونی
توان گری
نا چیزگی
ترکی برشداد بخشی از داراک که از خود می برند و به کسی می بخشند آزاتی واگذاری درآمد و هزینه ناحیه معینی است از طرف پادشاه و دولت باشخاص براثرابراز لیاقت یا بازی مواجب و حقوق سالیانه (ایلخانان تاقاجاریه) اقطاع
درازتر طویل تر درازتر
انتقال از جائی به جائی دیگر
تیمار داشت
دراز کردن درازاندن، مولش دادن، دراز گفتن دراز گویی، دراز سرایی، دراز نویسی، دراز کردن طول دادن طولانی کردن، دراز گفتن، دراز گویی، جمع تطویلات. یا تطویل بلاطائل. دراز گویی بیهوده
گردنگیری، یاره بستن (یاره طوق)
گردنگشت گردگری چرخ زدن طواف کردن
خوش منشی، فرمانبری گردن گذاری، نامزدی، فرمانبرداری کردنمنقاد شدن، داوطلب گردیدن، مستحبی بجاآوردن کاری بقصد عبادت و نیکی انجام دادن، فرمانبرداری، خوش منشی
گونه گونی -1 گونه گونه شدنگوناگون گشتن حال بحال شدن، گوناگونی، جمع تطورات
سر گردانی، جهانگردی، بیجایی
طفیلی شدن
دراز دستی یازستن بیداد ستم، گردنکشی، گرد نکشی کردن، دراز دستی کردنتعدی و گستاخی کردن، دراز دستی، جمع تطاولات
افترا کردن
گوناگونی
فال گرفتن، فال نیک زدن
دیر فرمان
مالدار شدن، دولتمندی
ترسناک شدن
تاویل کردن آبله و بر آمدگی که در اثر سوختگی یا سائیده شدن در پوست بدن بوجود میاید
چاق فربه. یا تپل (و) مپل. چاق و چله تپول مپول
جمع سطل، دولک ها دولکان ستل ها
طول داده شده، دراز
طواف کردن، گرد چیزی گردیدن
دراز کردن، در کاری زیاد وقت صرف کردن، طول دادن
گردن کشی کردن، اظهار قدرت کردن، دست درازی کردن، تعدی و گستاخی کردن
برگشتن از حالی به حال دیگر، منقلب شدن، دگرگون شدن، دگرگون شدن اوضاع، جا به جا شدن
عمل مستحب کردن، کاری به قصد نیکی و عبادت انجام دادن، فرمان برداری کردن، منقاد شدن، داوطلب شدن
گونه گونه شدن، جوربه جور شدن، گوناگون و حال به حال شدن، نظریه ای دربارۀ تکوین، ارتقا و تکامل جانداران و گیاهان که طبق آن نخستین موجودات جاندار از نوع واحد بوده و بنابر قوانین طبیعی در طی میلیون ها سال تنوع پیدا شده و نوع های مختلف به مرور زمان تکامل یافته و به صورت جانداران کنونی درآمده اند
مال دار شدن، مال بسیار به دست آوردن، ثروتمند شدن، توانگری