معنی تطاول تطاول دراز دستی یازستن بیداد ستم، گردنکشی، گرد نکشی کردن، دراز دستی کردنتعدی و گستاخی کردن، دراز دستی، جمع تطاولاتدراز دستی یازستن بیداد ستم، گردنکشی، گرد نکشی کردن، دراز دستی کردنتعدی و گستاخی کردن، دراز دستی، جمع تطاولات فرهنگ لغت هوشیار