تطول تطول رسن دراز که ستور را را به علف بندند و رسن که بدان پای ستوران بندند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
تطول تطول منت نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، فضل و فزونی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فضل کردن. (زوزنی) لغت نامه دهخدا
تیول تیول ترکی برشداد بخشی از داراک که از خود می برند و به کسی می بخشند آزاتی واگذاری درآمد و هزینه ناحیه معینی است از طرف پادشاه و دولت باشخاص براثرابراز لیاقت یا بازی مواجب و حقوق سالیانه (ایلخانان تاقاجاریه) اقطاع فرهنگ لغت هوشیار