- تضامن
- ضامن یکدیگر شدن
معنی تضامن - جستجوی لغت در جدول جو
- تضامن
- کفیل و ضامن یکدیگر شدن، در علم حقوق نوعی تعهد و شراکت مالی که هر یک از اعضا حق دریافت تمامی طلب و مسئولیت پرداخت تمامی بدهی را داشته باشد
- تضامن ((تَ مُ))
- ضامن یکدیگر شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پایندانی
بطرف راست رفتن
آرامش پذیری
با هم کینه ورزیدن
به سمت راست گردیدن، به طرف راست مایل شدن، انحراف به راست
با هم کینه ورزیدن، کینۀ یکدیگر را در دل گرفتن، کینه جویی کردن
پایندان
در بر گیری، در برداشتن شامل بودن در ضمن داشتن، شمول، جمع تضمنات
عهده دار غرامت، کفیل، ملتزم،
در علم حقوق کسی که می پذیرد بدهکار یا گناهکار را در موقع معیّن به دادگاه تحویل دهد،
نوعی وسیلۀ دکمه مانند در برخی وسایل، به ویژه در نوعی چاقو
ضامن آهو: لقب امام رضا (ع)
ضامن درک: در علم حقوق کسی که بپذیرد که هرگاه عیب و نقص یا ایرادی در کالای فروخته شده پیدا شد از عهدۀ خسارت خریدار برآید
در علم حقوق کسی که می پذیرد بدهکار یا گناهکار را در موقع معیّن به دادگاه تحویل دهد،
نوعی وسیلۀ دکمه مانند در برخی وسایل، به ویژه در نوعی چاقو
ضامن آهو: لقب امام رضا (ع)
ضامن درک: در علم حقوق کسی که بپذیرد که هرگاه عیب و نقص یا ایرادی در کالای فروخته شده پیدا شد از عهدۀ خسارت خریدار برآید
چیزی را جزء خود درآوردن، دربرداشتن، شامل بودن، پذیرفتن
پذیرفتار، کفیل، عهده دار غرامت
((مِ))
فرهنگ فارسی معین
کفیل، ضمانت کننده، به عهده گیرنده غرامت، نوعی وسیله دگمه مانند در بعضی ابزارها به ویژه چاقو، آهو لقب امام رضا (ع)
Assuror, Guarantor, Warrantor
гарант , поручитель
Versicherer, Bürge, Garant
гарант , гарантій , поручитель
gwarant, poręczyciel
segurador, fiador
garante
asegurador, garante
assureur, garant
borg, garant, borgsteller
गारंटर , गारंटर , गारंटी देने वाला
penjamin
ضامنٌ , كفيلٌ
보증인 , 보증인
ערב , ערב , עָרֵב
担保人 , 保证人 , 担保人