- تضارب
- با هم خصومت نمودن و جنگ کردن
معنی تضارب - جستجوی لغت در جدول جو
- تضارب
- یکدیگر را زدن، با هم کتک کاری کردن، زد و خورد کردن
- تضارب ((تَ رُ))
- یکدیگر را زدن، زد و خورد کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشمنی و جنگ کردن با هم
با یکدیگر خویشی داشتن
جمع تجربه، آزمون ها ویجستان جمع تجربه آزمایشها آزمونها
احتراب، محاربه، با یکدیگر جنگ کردن
تجربه، آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی به دست می آورد، آزمودن، آزمایش، معاینۀ پزشکی
جنگجو
با هم جنگ کردن
نزدیکی، خویشاوندی، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فعولن فعولن فعولن فعولن مثلاً «در این برف و سرما دو چیز است لایق» یا بر وزن فعولن فعولن فعولن فعول، متقارب
مضرب در علم ریاضیات
مضرب ها، خیمه ها، جمع واژۀ مضرب
مضرب ها، خیمه ها، جمع واژۀ مضرب
جنبش و حرکت نمودن
زننده، آنکه چیزی را به چیز دیگر می زند، زشت و ناپسند
زننده