جدول جو
جدول جو

معنی تصابح - جستجوی لغت در جدول جو

تصابح
به سخنی خود را زیبا نمودن
تصویری از تصابح
تصویر تصابح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصاحب
تصویر تصاحب
به چنگ آوری
فرهنگ واژه فارسی سره
دست اندازی -1 صاحب شدندر تصرف خود آوردن، دست انداختن، تصرف، دست اندازی. یا تصاحب دختر یا زنی. با او آرمیدن بر او دست یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصابی
تصویر تصابی
کودکی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصالح
تصویر تصالح
اصلاح، با یکدیگر صلح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصافح
تصویر تصافح
مصافحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصالح
تصویر تصالح
با هم سازش کردن، آشتی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصاحب
تصویر تصاحب
صاحب شدن، چیزی را تصرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصابی
تصویر تصابی
کودکی کردن، کارهای کودکانه کردن، به لهو و لعب پرداختن، عشق ورزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصابح
تصویر مصابح
جمع مصباح، چراغ ها، کاسه ها، جام های غار جی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصالح
تصویر تصالح
((تَ لُ))
با هم آشتی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصافح
تصویر تصافح
((تَ فُ))
دست دادن، دست هم رابه هنگام دیدار فشردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصاحب
تصویر تصاحب
((تَ حُ))
در تصرف خود آوردن، صاحب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصابی
تصویر تصابی
((تَ))
عشق بازی، هوس رانی، کارهای کودکانه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصافح
تصویر تصافح
مصافحه کردن، با هم دست دادن، دست یکدیگر را فشردن در موقع ملاقات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصبح
تصویر تصبح
بامداد خفتن، پگاه خفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابح
تصویر صابح
هد ه آشکار هده (حق)
فرهنگ لغت هوشیار