جدول جو
جدول جو

معنی تصافح

تصافح((تَ فُ))
دست دادن، دست هم رابه هنگام دیدار فشردن
تصویری از تصافح
تصویر تصافح
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تصافح

تصافح

تصافح
مصافحه کردن، با هم دست دادن، دست یکدیگر را فشردن در موقع ملاقات
تصافح
فرهنگ فارسی عمید

تصافح

تصافح
یکدیگر را دست گرفتن. (زوزنی). همدیگر دست گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دست یکدیگر گرفتن و این قائم مقام معانقه است. (غیاث اللغات) (آنندراج). گرفتن هر یک دست یار خود را و گذاشتن کف دست خود بر کف دست دیگری چنانکه در ملاقات وتسلیم عمل کنند. (از قطر المحیط) ، بهم آمدن بعض مژگان بر بعضی دیگر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا