جدول جو
جدول جو

معنی تشهد - جستجوی لغت در جدول جو

تشهد
طلب گواهی کردن، شاهد خواستن، کلمۀ شهادت (اشهد ان لا اله الا اللّه) گفتن، گفتن شهادتین در نماز پس از دو سجدۀ رکعت دوم و رکعت آخر
تصویری از تشهد
تصویر تشهد
فرهنگ فارسی عمید
تشهد
(اِ)
به تحیات نشستن و شهادت آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). تحیات خواندن در نماز. (زمخشری). اشهد ان لااله الااﷲ گفتن در نمازو نشستن تا آنجا و فی الحدیث: یعلمنا التشهد کما یعلمنا السوره، ای التحیات اﷲ. (منتهی الارب). گفتن تحیات در نماز. (از اقرب الموارد). کلمه شهادت خواندن واشهد ان لااله الااﷲ گفتن. (غیاث اللغات). گفتن شهادت در نشست پس از رکعت دوم هر نماز و نیز در نشستن پس از رکعت چهارم در نمازهای ظهر، عصر، عشا، و رکعت سوم در نماز مغرب به این عبارت: اشهد ان لااله الااﷲ وحده لاشریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله:
از سجودش به تشهد برو آنگه به سلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمعکرام.
منوچهری.
زو دید آن نماز که قائم بود الف
راکع بمانددال و تشهد نمود لام.
خاقانی.
، خواستن شهادت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تشهد
شاهد خواستن
تصویری از تشهد
تصویر تشهد
فرهنگ لغت هوشیار
تشهد
((تَ شَ هُّ))
طلب گواهی کردن، گفتن شهادتین، گفتن شهادتین در نماز پس از دو سجده رکعت دوم و رکعت آخر
تصویری از تشهد
تصویر تشهد
فرهنگ فارسی معین
تشهد
شهادتین گفتن، شهادت دادن (درنماز) ، شاهد خواستن، طلب گواهی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعهد
تصویر تعهد
عهده دار شدن، کاری به عهده گرفتن، عهد کردن، عهد و پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهد
تصویر مشهد
محل حاضر شدن مردم، محضر، محل حضور، محل شهادت، شهادت گاه، مزار و آرامگاه یکی از ائمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشهی
تصویر تشهی
میل و رغبت داشتن به چیزی، آرزومند چیزی شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تزهد
تصویر تزهد
زاهد شدن، پارسا شدن، ترک دنیا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
سخت شدن، سختی کردن، درشتی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ شَهَْ هَِ)
آن که اشهد ان لااله الااﷲ گوید. (آنندراج). کسی که تشهد بیان می کند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از منتهی الارب). و رجوع به تشهد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تزهد
تصویر تزهد
عبادت کردن، زاهد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهد
تصویر مشهد
جای حاضر آمدن مردمان، محضر مردم، پیشگاه، مقابل، محل شهادت
فرهنگ لغت هوشیار
گسترده شدن بوییدن، آسان شدن، دست یابی، جایگزینی گسترده شدن (فرش)، آسان شدن (کاری)، جا گرفتن، قادر شدن بر امری دست یافتن، گستردگی، آسانی، جای گیری، توانایی تسلط، جمع تمهدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
عهد نو کردن، پیمان تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهد
تصویر توهد
گایش زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشهل
تصویر تشهل
رفتن آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاهد
تصویر تشاهد
گواهی دادن با هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
سخت شدن، سختی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گواهی می دهم (فعل متکلم وحده از شهادت) گواهی میدهم. یا اشهد گفتن، بزبان راندن شهادتین (اشهدان لااله الا الله واشهدان محمدارسول الله)، یا اشهد خود راگفتن، (عم) منتظر مرگ بودن، یا اشهدان (امیرالمومنین) علیا ولی الله. گواهی میدهم که (امیرمومنان) علی دوست خداست. توضیح در اذن و اقامه شیعیان دوبار گفته شود. خواندن آن در اذان واقامه مستحب است بعنوان تیمن و تبرک. یا شهدان اله الا الله. گواهی میدهم که خدایی نیست جز خدای یگانه. توضیح در اذن و اقامه دوبار در هر دو گفته شود. یا اشهد ان محمدا رسول الله. گواهی میدهم که محمد فرستاده خداست. توضیح دراذان و اقامه دو بار در هر دو گفته شود
فرهنگ لغت هوشیار
گواهی دهنده، گوینده ی: اشهد ان لا اله الاالله گوینده اشهدان لااله الاالله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشهی
تصویر تشهی
آرزو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاهد
تصویر تشاهد
((تَ هُ))
یکدیگر را دیدار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشهد
تصویر مشهد
((مَ هَ))
شهادت گاه، محل شهادت، محل حضور، جای حاضر شدن مردم، جمع مشاهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
((تَ عَ هُّ))
کاری را به عهده گرفتن، عهد بستن، غمخواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمهد
تصویر تمهد
((تَ مَ هُّ))
گسترده شدن، آسان شدن، توانا شدن بر چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزهد
تصویر تزهد
((تَ زَ هُّ))
زهد ورزیدن، پارسا شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشهی
تصویر تشهی
((تَ شَ هِّ))
میل داشتن به چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
((تَ شَ دُّ))
سخت شدن، سختی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متشهد
تصویر متشهد
((مُ تَ شَ هِّ))
گوینده «اشهدان لااله الاللّه»
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
پایبندی، پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
Commitment, Obligation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
обязательство , обязательство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
Engagement, Verpflichtung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
зобов'язання , обов'язок
دیکشنری فارسی به اوکراینی