جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تشاهد

تشاهد

تشاهد
با هم گواهی دادن. (غیاث اللغات) (آنندراج). گواهی دادن با هم. (ناظم الاطباء) ، با هم حاضر شدن و ملاقات کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تعاهد

تعاهد
با هم عهد بستن، پیمان بستن، هم عهد شدن، به کاری یا امری توجه و رسیدگی کردن
تعاهد
فرهنگ فارسی عمید

مشاهد

مشاهد
بیننده و معاینه کننده، آنکه می بیند و مینگرد و مشاهده میکند و ناظر است
فرهنگ لغت هوشیار

مشاهد

مشاهد
جمع مشهد، جای حاضر آمدن مردمان، شهادت گاه ها، مقابر شهیدان
مشاهد
فرهنگ فارسی معین

مشاهد

مشاهد
مشهدها، محل های حاضر شدن مردم، محضرها، محل های حضور، محل های شهادت، شهادت گاه ها، مزارها و آرامگاههای ائمه، جمعِ واژۀ مشهد
مشاهد
فرهنگ فارسی عمید