جدول جو
جدول جو

معنی تشعث - جستجوی لغت در جدول جو

تشعث
کم خوری کم خوراکی، ستدن ستاندن
تصویری از تشعث
تصویر تشعث
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متشعث
تصویر متشعث
پراکنده پریشان متفرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشعث
تصویر متشعث
((مُ تَ شَ عِّ))
متفرق، پراکنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متشعث
تصویر متشعث
پراکنده، پریشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشعث
تصویر اشعث
ژولیده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشعیث
تصویر تشعیث
دور کردن، غذا کم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشعل
تصویر تشعل
فروزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشعر
تصویر تشعر
موی موی شدن (موی شعر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشعب
تصویر تشعب
شاخه شاخه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بلک آگست نشل چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی را یا چیزی را دست آویزساختن، آویختگی چنگ زنی، جمع تشبثات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعث
تصویر تبعث
روان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشعث
تصویر مشعث
تشعیث، متفرق، پراکنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشعب
تصویر تشعب
شعبه شعبه شدن، شاخه شاخه شدن، پراکنده گشتن، متفرق شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشبث
تصویر تشبث
دست انداختن به چیزی برای وسیله قرار دادن آن، دستاویز کردن، چنگ زدن، درآویختن به چیزی
فرهنگ فارسی عمید
متفرق پراکنده، ژولیده شده آشفته گردانیده، مفعولن چون از فاعلاتن خیزد آنرا مشعث خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشعث
تصویر اشعث
((اَ عَ))
ژولیده موی، آشفته موی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشعب
تصویر تشعب
((تَ شَ عُّ))
شاخه شاخه شدن، پراکنده گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشبث
تصویر تشبث
((تَ شَ بُّ))
چنگ زدن به چیزی، چیزی را دست آویز قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشعث
تصویر مشعث
((مُ شَ عَّ))
پراکنده، ژولیده شده، آشفته گردانیده، در علم عروض «مفعولن» چون از «فاعلاتن» خیزد، آن را مشعث خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشعیث
تصویر تشعیث
در علم عروض حذف یکی از دو متحرک در وتد مجموع چنان که از فاعلاتن، فاعاتن یا فالاتن بماند و مفعولن به جایش بگذارند و آن را مشعث گویند، پراکنده کردن، پراکنده کردن چیزی، دور کردن، غذا کم خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعث
تصویر شعث
پراکنده در هم ژولیده، پراکندگی در کار، ژولیده موی شدن ژولیده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعث
تصویر شعث
پراکندگی کار و خلل در آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعث
تصویر شعث
((شَ عِ))
ژولیده موی
فرهنگ فارسی معین
ندانمکار سر گشته پریشان حواس متشعث رای: ... کافراش المبثوث متشعث خاطر و متشعث رای گشت
فرهنگ لغت هوشیار
پریشاندل پریشان حواس متشعث رای: ... کافراش المبثوث متشعث خاطر و متشعث رای گشت
فرهنگ لغت هوشیار