دو ماه از سال شمسی کشورهای عربی تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
دو ماه از سال شمسی کشورهای عربی تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
سخت شدن و درشت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشتداد. (اقرب الموارد) ، راست درایستادن با کسی در خصومت و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). برپا و آماده شدن برای کسی جهت خصومت و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مهیا شدن برای سجود: تشزن للسجود، ای تهیا. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، آمادۀ سفر شدن. (از اقرب الموارد) ، بر زمین زدن صاحب خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دشوار و سخت گردیدن چیزی بر کسی. (از اقرب الموارد) ، خوابانیدن گوسفند برای ذبح کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
سخت شدن و درشت گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشتداد. (اقرب الموارد) ، راست درایستادن با کسی در خصومت و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). برپا و آماده شدن برای کسی جهت خصومت و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مهیا شدن برای سجود: تشزن للسجود، ای تهیا. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، آمادۀ سفر شدن. (از اقرب الموارد) ، بر زمین زدن صاحب خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دشوار و سخت گردیدن چیزی بر کسی. (از اقرب الموارد) ، خوابانیدن گوسفند برای ذبح کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغتی در توزین است که روستائی است به حلب، (از منتهی الارب)، قریۀ بزرگی است از نواحی حلب، (مراصد الاطلاع) (از معجم البلدان)، نام شهری میان قنسرین و حلب، (ابن بطوطه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، از قراء حلب، (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 236)
لغتی در توزین است که روستائی است به حلب، (از منتهی الارب)، قریۀ بزرگی است از نواحی حلب، (مراصد الاطلاع) (از معجم البلدان)، نام شهری میان قنسرین و حلب، (ابن بطوطه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، از قراء حلب، (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 236)
افزونی کردن برکسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ستودن و ستودن زنده را از حق باشد یا از باطل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مدح و تقریظ. (اقرب الموارد) ، پرکردن خیک را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
افزونی کردن برکسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ستودن و ستودن زنده را از حق باشد یا از باطل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مدح و تقریظ. (اقرب الموارد) ، پرکردن خیک را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
جدا و متفرق نمودن و واکردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: هو یشون الرؤس، ای یفرج شونها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). او وا می کند درزهای کاسۀ سرها را. (ناظم الاطباء)
جدا و متفرق نمودن و واکردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: هو یشون الرؤس، ای یفرج شونها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). او وا می کند درزهای کاسۀ سرها را. (ناظم الاطباء)
نام ماه رومی از ماههای پاییز. (از تاج العروس). نام دو ماه است از ماههای رومی. (منتهی الارب). دو ماه خریفی اند که ترکان یکی را تشرین الاول و دیگری را تشرین الاخر گویند. (شرفنامۀ منیری). نام دو ماه در زبان رومی یکی را تشرین اولی گویند و آن را به هندی تقریباً کاتک گویند و دیگر را تشرین آخری ̍ نامند و آن را به هندی تقریباً آگهن خوانند. (غیاث اللغات) (آنندراج). نام دو شهر است بین ایلول و کانون اول و آن دهمین ماه است و شمارۀ روزهایش 31 است و تشرین دوم وآن ماه یازدهم است و عدّۀ ایامش 30 روز است. ج، تشارین. (از المنجد). تشرین اول، ماه اول از سال رومی و تشرین دوم ماه دوم آن. (ناظم الاطباء) : تا چون مه آبان نباشد مه آذار تا چون مه آذار نباشد مه تشرین. فرخی. بسیار شمرد بر تو گردون آذار و دی و تموز و تشرین. ناصرخسرو. - تشرین آخر، عقرب. (بحرالجواهر). ماه سوم پاییز. (السامی فی الاسامی). یا تشرین ثانی، اول آن مطابق است تقریباً با غرۀ نوامبر قیصری و آدوکنیش ایرانی باستانی و بیست وهشتم آبانماه جلالی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - تشرینان، مثنای تشرین. تشرین الاول و تشرین الثانی هی قبل الکانونین. (ازتاج العروس). - تشرین اول، میزان. (بحرالجواهر). ماه دوم پاییز. (السامی فی الاسامی). غرۀ آن مطابق است با نوزده درجه و چهل وهشت دقیقۀ میزان و بیست وهفتم مهرماه جلالی و سیزدهم اکتبر و باغیادیش ایرانی باستانی. و در توقیعات تقاویم این روز را روز جستن باد جنوب نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا). تشرین اول برابر است با ماه اکتوبر. (فرهنگ فارسی معین)
نام ماه رومی از ماههای پاییز. (از تاج العروس). نام دو ماه است از ماههای رومی. (منتهی الارب). دو ماه خریفی اند که ترکان یکی را تشرین الاول و دیگری را تشرین الاخر گویند. (شرفنامۀ منیری). نام دو ماه در زبان رومی یکی را تشرین اولی گویند و آن را به هندی تقریباً کاتک گویند و دیگر را تشرین آخری ̍ نامند و آن را به هندی تقریباً آگهن خوانند. (غیاث اللغات) (آنندراج). نام دو شهر است بین ایلول و کانون اول و آن دهمین ماه است و شمارۀ روزهایش 31 است و تشرین دوم وآن ماه یازدهم است و عدّۀ ایامش 30 روز است. ج، تشارین. (از المنجد). تشرین اول، ماه اول از سال رومی و تشرین دوم ماه دوم آن. (ناظم الاطباء) : تا چون مه آبان نباشد مه آذار تا چون مه آذار نباشد مه تشرین. فرخی. بسیار شمرد بر تو گردون آذار و دی و تموز و تشرین. ناصرخسرو. - تشرین آخر، عقرب. (بحرالجواهر). ماه سوم پاییز. (السامی فی الاسامی). یا تشرین ثانی، اول آن مطابق است تقریباً با غرۀ نوامبر قیصری و آدوکنیش ایرانی باستانی و بیست وهشتم آبانماه جلالی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - تشرینان، مثنای تشرین. تشرین الاول و تشرین الثانی هی قبل الکانونین. (ازتاج العروس). - تشرین اول، میزان. (بحرالجواهر). ماه دوم پاییز. (السامی فی الاسامی). غرۀ آن مطابق است با نوزده درجه و چهل وهشت دقیقۀ میزان و بیست وهفتم مهرماه جلالی و سیزدهم اکتبر و باغیادیش ایرانی باستانی. و در توقیعات تقاویم این روز را روز جستن باد جنوب نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا). تشرین اول برابر است با ماه اکتوبر. (فرهنگ فارسی معین)
اندوهگین کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، آواز زار گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بگردانیدن آواز. (منتهی الارب). به آواز نرم حزین خواندن. (آنندراج). رقیق کردن قاری صوت خود را در قرائت. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). باریکی آواز. (ناظم الاطباء). ترقیق الصوت فی القراءه. (قطر المحیط) : هو یقراء بالتحزین، ای یرقّق صوته. (ناظم الاطباء). با زای معجمه، نزد بعضی از متأخرین قارئان عبارتست از اینکه شخص هنگام تلاوت و خواندن کلام مجید الهی ترک عادت و با خوی عادی خود مخالفت کند و خواندن را بنحوی دیگر انجام دهد، به این معنی که گویی شخص تلاوت کننده اندوهناک است و از کثرت اندوه که در نتیجۀ خوف عذاب خداوندی و فروتنی در برابر عظمت الهی او را دست داده در حال گریه میباشد. و این عمل بمناسبت آنکه رایحۀ ریا از آن استشمام میشود، منهی عنه است، چنانکه در دقائق الحکمه بیان کرده است. (کشاف اصطلاحات الفنون)
اندوهگین کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، آواز زار گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بگردانیدن آواز. (منتهی الارب). به آواز نرم حزین خواندن. (آنندراج). رقیق کردن قاری صوت خود را در قرائت. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). باریکی آواز. (ناظم الاطباء). ترقیق الصوت فی القراءه. (قطر المحیط) : هو یقراء بالتحزین، ای یرقّق صوته. (ناظم الاطباء). با زای معجمه، نزد بعضی از متأخرین قارئان عبارتست از اینکه شخص هنگام تلاوت و خواندن کلام مجید الهی ترک عادت و با خوی عادی خود مخالفت کند و خواندن را بنحوی دیگر انجام دهد، به این معنی که گویی شخص تلاوت کننده اندوهناک است و از کثرت اندوه که در نتیجۀ خوف عذاب خداوندی و فروتنی در برابر عظمت الهی او را دست داده در حال گریه میباشد. و این عمل بمناسبت آنکه رایحۀ ریا از آن استشمام میشود، منهی عنه است، چنانکه در دقائق الحکمه بیان کرده است. (کشاف اصطلاحات الفنون)
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند