- تسوید
- مهتر کردن، سیاه کردن
معنی تسوید - جستجوی لغت در جدول جو
- تسوید
- سیاه کردن، کنایه از نوشتن
- تسوید ((تَ))
- سیاه کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راندن دور کردن
سوراخ کردن، درز دوختن، روزه داری پیاپی
توفیق دادن
توشه دادن
بیخواب کردن بیدار کردن
برابر کردن، مساوی کردن
بیاراستن
مماطله کردن
دستنبد پوشیدن
برابر کردن مساوی ساختن یکسان کردن
توده ساختن
آواز بگلو بر گردانیدن بنرمی، نیکو کردن آواز سرود گفتن اشتغال یافتن بسرود و سماع نرم بانگ کردن
نیکخوانی شمرده خوانی نیکو کردن سره کردن، نیک گفتن، علم نیکو تلفظ کردن حروف و کلمات قرآن
عطا کردن، روا داشتن، روا کردن
وعدۀ امروزو فردا دادن، مماطله کردن، اختیار تام دادن در کاری به کسی که هرچه بخواهد بکند
فن درست ادا کردن حروف و کلمات در تلاوت قرآن، درست ادا کردن حروف و کلمات مانند تلفظ فصحای عرب، نیکو کردن، سره کردن، کاری را نیک کردن
استوار کردن، راست و درست کردن، راست گردانیدن، کسی را به صواب و سداد راهنمایی کردن
مساوی کردن، برابر کردن، یکسان کردن، هم سطح کردن
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
آواز به گلو برگردانیدن به نرمی، نیکو کردن آواز، سرود گفتن، اشغال یافتن به سرود و سماع، نرم بانگ کردن
برابرشدن
زن کردن سیاه شدن
سیاهک
جمع تسوید