جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تسوید

تسوید

تسوید
مهتر کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (آنندراج). مهتر گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سید و رئیس کردن کسی را. (از متن اللغه). سید گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سیاه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار). سیاه کردن و کنایه از نوشتن. (غیاث اللغات) (آنندراج). رنگ چیزی را سیاه گردانیدن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، مهتران قومی را کشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بزرگ قومی را کشتن. (از متن اللغه). کشتن بزرگ و مهتری را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، کوفتن پلاس کهنه را جهت تداوی پشت ریش شتران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، دلیر گردانیدن کسی را. (از متن اللغه) ، دلیر شدن. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

تسوید

تسوید
سیاه کردن، پیش نویس کردن، چرکنویس کردن، مسوده کردن
متضاد: پاکنویس کردن، نگاشتن، نوشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد