جدول جو
جدول جو

معنی تهوید

تهوید((تَ))
آواز به گلو برگردانیدن به نرمی، نیکو کردن آواز، سرود گفتن، اشغال یافتن به سرود و سماع، نرم بانگ کردن
تصویری از تهوید
تصویر تهوید
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تهوید

تهوید

تهوید
آواز بگلو بر گردانیدن بنرمی، نیکو کردن آواز سرود گفتن اشتغال یافتن بسرود و سماع نرم بانگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار

تهوید

تهوید
یهود گردانیدن. (از منتهی الارب) (از زوزنی) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، باهم جواب گفتن جن، آواز به گلو گردانیدن به نرمی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نیکو کردن آواز، سرود گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مشغول شدن به سماع سرود، سست کردن شراب کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و صهباء تنسینی الشراب المهودا. (اقرب الموارد) ، نرم بانگ کردن، آهستگی کردن در سیر و سخن، نرم رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). الحدیث: اسرعوا لمشی فی الجنازه و لاتهودوا کماتهود الیهود و النصاری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بخواب شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، گوشت کوهان خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا