جدول جو
جدول جو

معنی تسدد - جستجوی لغت در جدول جو

تسدد
(اِ)
بسته شدن رخنه و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) ، مطاوعۀ تشدید. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، استقامت یافتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تسدد
بسته شدن، استقامت یافتن
تصویری از تسدد
تصویر تسدد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعدد
تصویر تعدد
متعدد شدن، زیاد شدن عدد، بر شمارۀ چیزی افزوده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسدید
تصویر تسدید
استوار کردن، راست و درست کردن، راست گردانیدن، کسی را به صواب و سداد راهنمایی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تردد
تصویر تردد
آمد و شد کردن
دودل شدن، دودله بودن
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روه، هیضه، شکم روش، بیرون روه، رانش، زحیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
به نویی و تازگی گراییدن، نو شدن، تغییر شکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمدد
تصویر تمدد
کشیده شدن، دراز شدن، دراز کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
سخت شدن، سختی کردن، درشتی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبدد
تصویر تبدد
متفرق شدن، پریشان شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تودد
تصویر تودد
جلب دوستی کردن و طلب محبت او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسدد
تصویر مسدد
درست و راست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبدد
تصویر تبدد
پراکنده شدن، پریشان گردیدن، چیزی را بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهدد
تصویر تهدد
ترسیدن ترسش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
نو شدن، نو گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمدد
تصویر تمدد
دراز کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسود
تصویر تسود
زن کردن سیاه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسدج
تصویر تسدج
دروغبافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسدی
تصویر تسدی
زیر خزی خزیدن زیر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسدید
تصویر تسدید
توفیق دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
کثرت، بسیاری، چند تائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
سخت شدن، سختی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردد
تصویر تردد
آمد و شد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدد
تصویر تخدد
ترنجیدن پوست، تکیدن لاغر اندامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدد
تصویر تصدد
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسدید
تصویر تسدید
((تَ))
استوار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
((تَ عَ دُّ))
زیاد شدن عدد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمدد
تصویر تمدد
((تَ مَ دُّ))
دراز شدن، کشیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تودد
تصویر تودد
((تَ وَ دُّ))
اظهار دوستی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهدد
تصویر تهدد
((تَ هَ دُّ))
ترساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
((تَ جَ دُّ))
نو شدن، تازه شدن، گرایش به نو شدن و نوخواهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
((تَ شَ دُّ))
سخت شدن، سختی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تردد
تصویر تردد
((تَ رَ دُّ))
آمد و شد کردن، دو دل شدن، اسهال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبدد
تصویر تبدد
((تَ بَ دُّ))
متفرق شدن، پریشان گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تردد
تصویر تردد
رای، آمد و شد، رفت و آمد، رو و آی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
نومنشی
فرهنگ واژه فارسی سره