- تستری
- پارسی تازی گشته شوشتری
معنی تستری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیمار ومریض در بستر افتاده
منسوب به آستر. جامه و پارچه کم ارز که از آن آستر سازند. یا مثل آستری. جامه و پارچه ای بد و بی دوام
در پرده داشتن
ویژگی آنچه به عنوان آستر به کار می برند
ویژگی کسی که به جهت آسیب دیدگی یا بیماری در بستر استراحت می کند
همه گیری فراگیری
پیاپی، متواتر، متفرق و پریشان
تاتاری، از مردم تاتار، تهیه شده به وسیلۀ قوم تاتار
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشابه، ترشاوه، تمتم، تتم، تتریک، ترفان