- تزود
- توشه برداشتن
معنی تزود - جستجوی لغت در جدول جو
- تزود
- توشه برگرفتن، توشه ساختن
- تزود ((تَ زَ وُّ))
- توشه ساختن، توشه برگرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عاقل، زیرک، تیزنظر، تیزفهم
فزونی نرخ، سخن ساختن، بیش گویی بسیار گویی پر چانگی
عبادت کردن، زاهد شدن
توشه دادن
ترکی سامان، آیین
زن گرفتن، جفت شدن
تنگ پاسخی، خشم گرفتن
زن کردن سیاه شدن
خو کردن، عادت کردن
یهودیگری، نیکوکاری، آهستگی در سخن
کج و خمیده گردیدن
جفت شدن، ازدواج کردن، زناشویی
زاهد شدن، پارسا شدن، ترک دنیا کردن
به چیزی عادت کردن، خو کردن، خود را به کاری عادت دادن
درختی از تیره گزنه ها که خود دسته ای جداگانه را تشکیل میدهد. گلهایش منفرد الجنس است که گاهی برروی یک پایه هم گلهای نر موجود است و هم گلهای ماده و زمانی گلهای نر و ماده برروی دو پایه قرار دارند. گل آذینش سنبله یی و میوه آن بصورت شفتهای کوچک مرکبی است که پهلوی هم قرار گیرند، میوه درخت مذکور. یا توت سیاه. گونه ای توت که میوه اش قرمزتیره مایل بسیاه است و کاملاشبیه شاه توت است ولی بر خلاف آن میوه اش شیرین و تا حدی لزج است. شاخه های جوان این درخت مانند شاخه های بید مجنون بسوی زمین برمیگردد و شکل چتر زیبایی می یابد توت مجنون. یا توت فرنگی. یا توت مجنون
مقابل دیر، پیش از وقت، تند، باشتاب، سریع
میوه ای است آب دار و شیرین، ادرار آور و دارای ویتامین های B و C درخت بزرگ با برگ های نسبتاً پهن که به مصرف خوراک کرم ابریشم می رسد، توت
تند، سریع
توت، توده
Early
ранний
ранній
wczesny
presto
temprano