جدول جو
جدول جو

معنی ترینه - جستجوی لغت در جدول جو

ترینه
نوعی خوراکی است که عبارت است از اینکه نان تنوری نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دانه نیم کوفته و سبزیهای ریزه کرده در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت زنند تا خنب خمیر شود و در آفتاب نهند و تا 40 روز هر روز سرکه و دوشاب ریزند و بر هم زنند و رد آفتاب نهند تا بقوام آید. سپس از آن قرصها سازند و خشک کنند
فرهنگ لغت هوشیار
ترینه
((تَ نِ))
نوعی خوراک ساخته شده از گندم و شیر که آن را پخته به شکل گلوله در می آورند و خشک کرده برای زمستان نگه می دارند، ترخوانه
تصویری از ترینه
تصویر ترینه
فرهنگ فارسی معین
ترینه
هر خوراک آبدار که نان در آن تر و تریت شود مانند آبگوشت و اشکنه، ترخوانه
تصویری از ترینه
تصویر ترینه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آترینه
تصویر آترینه
(پسرانه)
صورت دیگری از آذرین، نام پسر اوپدرم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
(دخترانه)
زیبا، صاحب جمال، سرود، نغمه، آواز، سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرینه
تصویر زرینه
(دخترانه)
آنچه منسوب به زر است، نام رودی در آذربایجان غربی که از کوههای کردستان سرچشمه می گیرد و به دریاچه ارومیه می ریزد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نرینه
تصویر نرینه
مذکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برینه
تصویر برینه
سوراخ (عموما)، سوراخ تنور (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفینه
تصویر ترفینه
آش قره قروت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرینه
تصویر فرینه
حد اعلی، ممتاز
فرهنگ واژه فارسی سره
منسوب به زر آنچه از زر ساخته شده باشد زری طلایی، آنچه مانند زر باشد برنگ زر
فرهنگ لغت هوشیار
جوان خوش صورتشاهد تر و تازه و صاحب جمال، تصنیفی که سه گوشه داشته باشد، هر یک بطرزی: یکی بیتی و دیگری مدح و سوم تلا و تلالا، دو بیتی، سرود نغمه. جوان خوش صورت و شاهد و تر و تازه و صاحب جمال، نغمه، تر و تازه، دو بیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریوه
تصویر تریوه
راه ناهموار و پست و بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریکه
تصویر تریکه
تخم مرغان، زن ناشوی، مرغ ناچریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریشه
تصویر تریشه
تراشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریبه
تصویر تریبه
استخوان سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنیه
تصویر ترنیه
پارسی تازی گشته ترانه ترانه خواندن، شاداندن، پیچ دادن آوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفینه
تصویر ترفینه
ترف با
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرینه
تصویر پرینه
فرانسوی میانین پریروزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبینه
تصویر تبینه
عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرینه
تصویر چرینه
شکمبۀ حیوانات نشخوار کننده، شکمبه، معدۀ حیوانات علف خوار، اشکمبه، اشکنبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تریوه
تصویر تریوه
راه پشته پشته، راه ناهموار، پست و بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترفینه
تصویر ترفینه
آشی که از قره قروت تهیه شده باشد، آش ترف، ترف با
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
سرود، نغمه، در علوم ادبی دوبیتی، برای مثال هر نسفته دری دری می سفت / هر غزاله ترانه ای می گفت (نظامی۴ - ۶۲۷)، تر و تازه، معشوق جوان، جوان خوش صورت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تریشه
تصویر تریشه
هر چیز خرده ریزه، مثل ریزۀ کاغذ، ریزۀ چوب و مانند آن، تراشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرینه
تصویر عرینه
سوراخ مار، کنام شتر، لانه کفتار، لانه گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرینه
تصویر قرینه
نشانه ای که برای انسان مانند دلیل باشد جهت پی بردن به امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرینه
تصویر کرینه
زن سرود گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرینه
تصویر نرینه
نوع مذکر هر حیوان، جنس نر، مقابل مادینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برینه
تصویر برینه
((بِ نَ))
سوراخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تریوه
تصویر تریوه
((تَ رِ وَ))
راه ناهموار و پست و بلند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تریشه
تصویر تریشه
((تَ ش ِ))
تراشه، هر چیز خرده ریز مانند خرده کاغذ، چوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تریبه
تصویر تریبه
((تَ بَ یا بِ))
استخوان سینه، جناغ، مفرد ترایب (ترائب)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
((تَ نِ))
تصنیف، قطعه ای کوتاه برای خوانده شدن همراه با سازهای موسیقی، دوبیتی، تر و تازه، زیباروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرینه
تصویر قرینه
((قَ نِ))
زوجه، علامت واثر، شبیه، علامت و نشانه ای که دلیلی باشد برای پی بردن به چیزی
فرهنگ فارسی معین