جدول جو
جدول جو

معنی تریشین - جستجوی لغت در جدول جو

تریشین
فرانسوی کرم خوک یکی از کرمهای طفیلی که از خانواده نماتود ها که در انسان مرض تریشینوز را بوجود میاورد. این جانور کرم کوچک نخی شکل و باریکی است که حداکثر طولش در حدود 6 میلیمتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تریشین
((تِ))
یکی از کرم های طفیلی از خانواده نماتودها که در انسان مرض تریشینوز را به وجود می آورد. این جانور کرم کوچک نخی شکل و باریکی است که حداکثر طولش در حدود 6 میلیمتر است
فرهنگ فارسی معین
تریشین
کرمی که به شکل رشتۀ بسیار باریک و به طول چند میلی متر در دستگاه گوارش و ماهیچه های خوک پیدا می شود و هرگاه انسان چنین گوشتی را که خوب پخته نشده باشد بخورد، به آن مبتلا می گردد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فرانسوی بند سوز از بیماری ها مرضی که توسط کرم تریشین در بدن انسان بوجود میاید. این جانور بصورت بالغ در عضلات مخطط اسنان جایگزین میشود و تولید دردهای شدید مفصلی شدید شبیه درد های روماتیسمی حاد میکند
فرهنگ لغت هوشیار
بیماری که در اثر خوردن گوشت خوک آلوده به تریشین تولید می شود. عوارض آن اسهال، تهوع، قولنج، تب و دردهای شدید در مفاصل و عضلات است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتریشی
تصویر اتریشی
منسوب به اتریش از مردم اتریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریشمین
تصویر بریشمین
ابریشمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترینان
تصویر ترینان
طبق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پریشان
تصویر پریشان
بی حواس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرنشین
تصویر فرنشین
رئیس، رییس
فرهنگ واژه فارسی سره
از پوست بدن یا سطح چیزی با سر ناخن خار و جز آن ایجاد خراش کردن خراش دادن، ریش کردن مجروح ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراشیدن
تصویر تراشیدن
خراشیدن و پاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترینان
تصویر ترینان
طبق پهن چوبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریلیون
تصویر تریلیون
عددی اصلی معال یک میلیارد میلیارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریپسین
تصویر تریپسین
ماده تخمیری عصیر لوزالمعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریبون
تصویر تریبون
کرسی سخنرانی و نطق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترهشتن
تصویر ترهشتن
خشمناک شدن و قهر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسگین
تصویر ترسگین
متقی، زاهد، خائف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریشان
تصویر پریشان
پراکنده، متشتت، متخلخل، پریش، فکر پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریشیدن
تصویر پریشیدن
بد حال شدن تهیدست شدن، مضطرب گشتن، بیخود گشتن، پریشان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرنشین
تصویر سرنشین
واژگون، سرازیر، نگون سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سریشیدن
تصویر سریشیدن
مخلوط کردن آغشته کردن، خمیر کردن، خلق کردن آفریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریفین
تصویر شریفین
تثنیه شریف پاک ووالا تثنیه شریف حرمین شریفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریقین
تصویر فریقین
فریق، کنایه از شیعه و سنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرنشین
تصویر سرنشین
مسافری که در وسیلۀ نقلیه اعم از اتومبیل، هواپیما و امثال آن ها نشسته باشد، مسافری که میان قافله بر اسب یا استر سوار بوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریشان
تصویر پریشان
پراکنده، افشانده، آشفته، درهم برهم، شوریده
پریشان شدن: پراکنده شدن، آشفته شدن، مضطرب شدن
پریشان کردن: پراکنده کردن، آشفته کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترینان
تصویر ترینان
ترنیان، سبد بزرگی که از ترکه های درخت می بافند، تریان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترشینک
تصویر ترشینک
ترشک، گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، حمّاض، تره خراسانی، ترشه، ساق ترشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریبین
تصویر غریبین
تثنیه غریب: غریب القرآن و غریب الحدیث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریقین
تصویر فریقین
دو گروه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرید، هاوشتان وردان خواستایان جمع مرید در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وراشین
تصویر وراشین
جمع ورشان، از ریشه پارسی ورشان ها کبوتران جنگلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریشیدن
تصویر پریشیدن
((پَ دَ))
بدحال شدن، تهیدست شدن، آشفته گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریشان
تصویر پریشان
((پَ))
ژولیده، آشفته، پراکنده، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تریلیون
تصویر تریلیون
((تِ))
عددی معادل یک میلیارد میلیارد
فرهنگ فارسی معین