معنی ترپی - جستجوی لغت در جدول جو

ترپی(تُ)

لغت نامه دهخدا

ترپی

تصویری از ترپی — تصویر ترپی

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کرپی — تصویر کرپی

پلی که روی مرداب بسته شود، پلی که از روی مرداب به دریا متصل گردد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ترشی — تصویر ترشی

نوعی چاشنی اشتهاآور و ترش مزه که از پروراندن انواع سبزی و میوه، از قبیل بادنجان، خیار، سیر، پیاز، موسیر و امثال آن ها در سرکه تهیه می کنند، از چهار طعم اصلی مانند طعم سرکه، کنایه از بدخلقی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تربی — تصویر تربی

پروردن، پرورش دادن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ترپک — تصویر ترپک

قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، رخبین، ریخبین، ترف، هبولنگ، هلباک، کشک سیاه، پینو، پینوک، لیولنگ برای مثال چو نوشیدم ز تتماجش فروکوبید چون سیرم / چو ترپک رو ترش کردم کز آن شیرین بریدستم (مولوی - رشیدی - ترپ)

قَرَه قُروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، رُخبین، ریخبین، تَرف، هبولَنگ، هَلباک، کَشکِ سیاه، پینو، پینوک، لیولَنگ برای مِثال چو نوشیدم ز تتماجش فروکوبید چون سیرم / چو ترپک رو ترش کردم کز آن شیرین بریدستم (مولوی - رشیدی - ترپ)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از درپی — تصویر درپی

تکۀ پارچه ای که بر پارگی جامه بدوزند، پینه، پاره، برای مثال سیه گلیم خری ژنده جل پشم آکند / که ژندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو (سوزنی - ۸۰)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ترقی — تصویر ترقی

بر شدن، بالا رفتن، بلند شدن، به درجۀ بلند رسیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ترجی — تصویر ترجی

امیدوار شدن، امید داشتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ترعی — تصویر ترعی

چریدن ستور

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از کرپی — تصویر کرپی

پلی که از روی مرداب بدریا وصل گردد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پرپی — تصویر پرپی

خمیری که کشش آن زیاد و برای نان پختن مناسبتر باشد پر کشش

فرهنگ لغت هوشیار

کیفیت چیز ترش حموضت، کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند، اسید، جمع ترشیها. ترشیجات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترضی — تصویر ترضی

خشنودی کسی را خواستن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترغی — تصویر ترغی

ترکی گنجشک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترای — تصویر ترای

در آئینه دیدن

فرهنگ لغت هوشیار

فرانسوی اژدر ماهی سفره ماهی، اژدر از جنگ افزارها سلاحی که برای غرق کردن کشتی های دشمن بکار رود اژدر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترقی — تصویر ترقی

بلند شدن، پیشرفت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از درپی — تصویر درپی

در عقب، در پس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تربی — تصویر تربی

پروریدن پرورش یافتن پروردن، پرورش دادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترسی — تصویر ترسی

سپرسان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تردی — تصویر تردی

چو خاپوشی (چوخا ردا)

فرهنگ لغت هوشیار

امید مندی، امید داشتن امید داشتن امیدوار بودن، امیدواری، جمع ترجیحت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تروی — تصویر تروی

سیراب شدن، تفکر و تامل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترنی — تصویر ترنی

چشم دوزی چشم ناگیری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترکی — تصویر ترکی

ترک دار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترکی — تصویر ترکی

((تُ))

ترک بودن، کنایه از سفید و زیبا بودن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ترقی — تصویر ترقی

((تَ رَ قّ))

بالا رفتن، به درجات عالی رسیدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ترشی — تصویر ترشی

((تُ))

کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسیدهای مختلف در ترکیبشان وجود دارد، ترشی ها را به عنوان چاشنی غذا به کار می برند
ترشی انداختن: کنایه از بلا استفاده و عاطل گذاشتن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ترجی — تصویر ترجی

((تَ رَ جِّ))

امید داشتن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ترپک — تصویر ترپک

((تَ پَ))

قره قورت، کشک سیاه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تربی — تصویر تربی

((تَ رَ بِّ))

پرورش دادن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از درپی — تصویر درپی

((دَ))

پینه، وصله، تکه ای پارچه که بر پارگی جامه دوزند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تروی — تصویر تروی

((تَ رَ وّ))

اندیشه کردن، تأمل کردن در امری

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ترقی — تصویر ترقی

پیشرفت

فرهنگ واژه فارسی سره