جدول جو
جدول جو

معنی ترپک

ترپک
قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، رخبین، ریخبین، ترف، هبولنگ، هلباک، کشک سیاه، پینو، پینوک، لیولنگ برای مثال چو نوشیدم ز تتماجش فروکوبید چون سیرم / چو ترپک رو ترش کردم کز آن شیرین بریدستم (مولوی - رشیدی - ترپ)
تصویری از ترپک
تصویر ترپک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ترپک

ترپک

ترپک
کشک سیاه را گویند و به ترکی قراقروت خوانند و معرب آن طربق باشد. (برهان). ترپ. ترپه. ترف. کشک سیاه... طربق معرب آن. (از فرهنگ رشیدی) (از آنندراج). کشک سیاه و قراقروت و ترف. (ناظم الاطباء) :
چو نوشیدم ز تتماجش فروکوبید چون سیرم
چو تربک رو ترش کردم کز آن شیرین بریدستم.
مولوی (از آنندراج).
رجوع به ترپ و ترپه شود
لغت نامه دهخدا

تراک

تراک
چاک و شکاف -1 آوازی که از شکستن یا شکافته شدن چیزی بگوش رسد، صدای رعد، چاک شکاف
فرهنگ لغت هوشیار

ترپی

ترپی
فرانسوی اژدر ماهی سفره ماهی، اژدر از جنگ افزارها سفره ماهی
ترپی
فرهنگ لغت هوشیار

ترشک

ترشک
گیاهی از تیره هفت بند که پایاست بارتفاع 30 سانتیمتر تا یک متر میرسد. ریشه اش ضخیم و ساقه اش راست و بی کرک است. این گیاه وحشی در چمنزارها و کشت زارها و کنار رودها میروید بقله حامضه حبق خراسانی
فرهنگ لغت هوشیار

تراک

تراک
صدای شکستن یا ترکیدن چیزی، ترک، چاک، شکاف، رخنه، صدای رعد، برای مِثال وآن شب تیره کآن ستاره برفت / وآمد از آسمان به گوش تراک (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۹)
تراک
فرهنگ فارسی عمید