معنی ترکی - فرهنگ فارسی معین
معنی ترکی
ترکی((تُ))
ترک بودن، کنایه از سفید و زیبا بودن
تصویر ترکی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ترکی
ترکی
ترکی
ده کوچکی از دهستان بازفت است که در بخش اردل شهرستان شهر کرد و 8 هزارگزی شمال باختری اردل واقع است و 72 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
ترکی
ترکی
خارانداز را گویند و آن جانوری است از خزندگان ’؟’ (آنندراج بنقل از هفت قلزم). خارپشت تیرانداز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ترکی
ترکی
ترک دار: حاجت به کلاه ترکی داشتنت نیست. (گلستان). با دلق کبود و با کلاه ترکی پیوسته کلاه ترکی بی برکی دعوی چه کنی که رهروی چالاکم نه نه غلطی ز راه آن سوترکی. بابا افضل. ظاهراً صورتی از تَرک. رجوع به ترک در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
برکی
برکی
کلاه درازی که از برک یا نمد دوزند زاهدان و درویشان برسر گذارند برنس
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.