- ترویحه
- ترساندن کسی را
معنی ترویحه - جستجوی لغت در جدول جو
- ترویحه
- جلسه، نشست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امید بستن
شادمانی پس از اندوه
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
راحت دادن، خوشبوی گردانیدن
کسی را آسایش دادن، راحتی دادن، راحت رساندن، باد زدن، شبانگاه رفتن در نزد قوم
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند
سربسته
بینوایی تهی دستی، گدایی کدیه سوال
درو کرده
ترجمه
آش قره قروت
فریاد بلند و رسا، گریه بلند
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
جمع ترویح
نو رس (میوه) نو باوه نو بر
آمیخته
تراک خورده شکافته شده، منفجرشده
ترف با
وحشت زده
نظر وملاحظه نمودن و تفتیش
مجسمه، تمثال
به اشاره، پرهودیک سربسته باشاره. یا تلویحا و تصریحا. سربسته و آشکار
ترک خورده، شکافته شده
میوۀ نارس، نوبر، نوباوه، برای مثال تروندۀ پالیزجان هر گاو و خر را کی رسد / زآن میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد (مولوی۲ - ۲۴۶)
ایمان آورده، فریفته شده
ترویحه، جلسه و نشست مختصر
ترش شده، مادۀ خوراکی فاسد شده، کنایه از ویژگی دختر مجردی که از سن ازدواج گذشته باشد
دریوزه، گدایی، گدایی در خانه ها
کسی که دچار بیم و ترس شده
وحشت زده، هراسیده، مرعوب، متوحّش، خائف، رعیب، چغزیده، نهازیده، مروع
وحشت زده، هراسیده، مرعوب، متوحّش، خائف، رعیب، چغزیده، نهازیده، مروع
بانگ و فریاد بلند و رسا، صدای گریۀ بلند