- تروخ
- در گل و لای افتادن
معنی تروخ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیراب شدن، تفکر و تامل
خرغلت، تردستی، زبانبازی
ترسیدن
جمع ترس، سپرها رئیس شدن، مهتر گردیدن
سخت شدن، غلیظ و سخت شدن چیزی
بریده شدن و بریدن چیزی را، ساقط شدن دست، هراس و ترس
شبانگاه رفتن
روایی یافتن، گرد چیزی گردیدن
فرانسوی دسته گروه
مستمند و فقیر
سست و حقیر شدن
چرکین شدن
در گل افتادن در لای فرو رفتن
بر جایی
قصد نمودن
فرخ ها، جوجه ها، جمع واژۀ فرخ
جمع فرخ، چوزگان جوجه ها جمع فرخ جوجه ها
روغن مالیدنی
((تِ رُ))
فرهنگ فارسی معین
هراس، هراس افکندن، ایجاد وحشت کردن، کشتن ناگهانی یک فرد بدون آن که فرد مورد نظر فرصتی برای دفاع یا مقابله داشته باشد، شخصیت با دروغ و جوسازی شخصیت اجتماعی کسی را زیر سوال بردن و وجهه اجتماعی او را مخدوش کردن
اقدام ازپیش طراحی شده برای کشتن مخالفان و یا ایجاد رعب و وحشت در میان مردم
گیاهی است بدون برگ و بار که در میان آب روید و از آن حصیر بافند
نشان نشتر
شکننده و باریک و دقیق
تاقوت
تاخ، از درختان جنگلی شبیه درخت گز که چوب آن را برای سوزاندن به کار می برند و آتش آن بادوام و زغالش نیز معروف است، تاغ، طاق، توغ، آق خزک، غضا
گیاهی مانند نی با شاخه های باریک و برگ های دراز و نازک که از شاخه های آن حصیر و پرده های حصیری می بافتند، دوخ، دخ، حلفاء