- ترنیم
- ترانه خواندن، تاو آوایی پیچ و تاب دادن به آوا هنگام خواندن
معنی ترنیم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازسازی
نرم کردن، نازک کردن آواز
مهربانی کردن بر کسی، طلب آمرزش کردن بر کسی
سنگ نهادن بر گور، پندار بافی
مقیم بودن به جائی
درنگ کردن، اراده چیزی نمودن بعد از چیزی
پارسی تازی گشته ترانه ترانه خواندن، شاداندن، پیچ دادن آوا
تار کرد تیره کردن، پالودن از واژگان دو پهلو، سستکاری، شوریده رایی، چشم دوختن، جالیگون از گیاهان جالیگون
سر جنباندن
بیهوش شدن
بیهوش کردن، مست گرداندن می نوشاندن
اصلاح کردن، مرمت کردن
خط نوشتن
نشانه کردن و نیک نوشتن، نقش کردن، جامه را مخطط کردن
وصله کردن جامه
فرومایگی، آواز کمان
خر پشته کردن: تسنیم قبور
تصویر کردن و نقش بستن
خضاب کردن
پروه دادن
نوعی عنصر فلزی درخشان و کمیاب
در دستور زبان انداختن حرف آخر کلمه، مثل انداختن حرف نون از آخر مصدر، مانند مثلاً «رفت» از «رفتن» و «گفت» از «گفتن» در کلمات «رفت و آمد» و «گفت وشنید»
مرمت کردن، اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی
پر کردن ظرف، بلند کردن و بالا آوردن چیزی، برآمدن بر چیزی، چشمه ای در بهشت
رحمت و درود فرستادن برای مرده، مهربانی کردن، درود فرستادن، طلب آمرزش کردن
خط کشیدن، خط نوشتن، نقطه گذاری کلمات برای آسان تر خوانده شدن
رسم کردن، کشیدن