جدول جو
جدول جو

معنی ترنش - جستجوی لغت در جدول جو

ترنش
(رُ تْ)
بلوکی است در حومه شهر گرنوبل در ایالت ایزر فرانسه که 8300 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترنم
تصویر ترنم
(دخترانه)
زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
(دخترانه)
میوه ای از خانواده مرکبات که از مرکبات دیگر درشت تر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
بالنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، اترج، بادرنج، بادرنگ، بادارنگ، واترنگ، وارنگ، باتس، باتو، برای مثال رسم ترنج است که در روزگار / پیش دهد میوه پس آرد بهار (نظامی۱ - ۷)، نوعی نقش و نگار که از ترکیب گل، برگ و طرح های اسلیمی ساخته می شود و بیشتر در نقشۀ قالی، قالیچه، پردۀ قلمکار، کاشی و تذهیب کاری در وسط نقش های دیگر قرار می گیرد و گاهی در چهارگوشۀ آن طرح های سه گوشه به شکل لچک ساخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرنش
تصویر کرنش
فروتنی، تواضع، سر فرود آوردن در برابر شخص بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
صدای زه کمان هنگام تیر انداختن، برای مثال ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲ - ۱۸۸)، صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
آواز خواندن، زمزمه کردن به آواز خوش، آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تراش
تصویر تراش
تراشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای تراشنده مثلاً چوب تراش، ریش تراش، سنگ تراش، قلم تراش، تراشیدن مثلاً تراش فلزات، مدادتراش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنح
تصویر ترنح
به چپ و راست متمایل شدن سر، از مستی یا گیجی، تلوتلو خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرنش
تصویر خرنش
صدای خرخر، خرّوپف، صدایی که در حالت خواب از گلوی شخص خوابیده بیرون آید
خرخر، خرناس، خره، خراخر، غطیط
فرهنگ فارسی عمید
(تْ رُ شِ)
حقوقدان فرانسوی که بسال 1726م. در پاریس متولد شد و در محاکمه لویی شانزدهم پادشاه فرانسه در مقابل کنوانسیون وکالت و دفاع او را بعهده گرفت. و پس از چندی در تدوین قوانین مدنی فرانسه وظیفۀ مهمی برعهده داشت و بسال 1806 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا
(تْ رُ شَ)
ژان روبرت مستشار حقوقی سویسی که بسال 1710 میلادی در ژنو متولد شد و بعضویت مجمع بزرگ مشاوران قضایی سویس در آمد و نامه هایی در مخالفت با عقایدژان ژاک روسو نوشت و دانشمند یاد شده در ضمن نامه هایی به وی پاسخ داد. ترونشن در سال 1781 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرنش
تصویر کرنش
سرفرود آوردن، تعظیم کردن، خضوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشش
تصویر ترشش
بر چکیدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترقش
تصویر ترقش
زینت دادن و آراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکش
تصویر ترکش
تیر کش _ تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
چین و شکنج، سخت در هم فشرده، در هم کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنخ
تصویر ترنخ
سست و حقیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنح
تصویر ترنح
تاویدن از مستیی کژ و مژی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترهش
تصویر ترهش
تکاپو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرنش
تصویر خرنش
آوایی که از دهان خوابیده شنیده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنق
تصویر ترنق
تیره شدن و کدر شدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترخش
تصویر ترخش
جنبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراش
تصویر تراش
طمع و توقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنی
تصویر ترنی
چشم دوزی چشم ناگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنه
تصویر ترنه
ترکی کلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
آواز نیکو و خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
صدای زه کمان هنگام تیر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
((تَ رَ نُّ))
سراییدن، آواز خواندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
((تُ رَ))
تورنگ، تذرو، قرقاول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
((تَ رَ))
صدای زه کمان هنگام انداختن تیر، صدای برخورد گرز و شمشیر و سپر، آواز تار و تنبور، ترناس
فرهنگ فارسی معین
نقشی است در میانه قالی یا قالیچه که آمیزه ای است از گل و برگ و شاخه های اسلیمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترنگ
تصویر ترنگ
ترنج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
زمزمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترنج
تصویر ترنج
ترنگ
فرهنگ واژه فارسی سره