بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنگان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
بادرَنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، تُرُنگان، بادرونه، بادرویه، بادرَنجبویه
معرب ترنگان است که بادرنجبویه باشد که آنهم بادرنگبویه است. (برهان) (آنندراج). ترنگان و بادرنجبویه. (ناظم الاطباء). در کتب طبی بادرنجبویه هم میگویند و عوام آنرا گیاه قوان نامند، رایحه ای خوش و قریب به ترنج دارد. (ازفرهنگ شعوری ج 1 ورق 308 الف) از اقسام ریحان و گیاه خوشبویی است و بادرنجبویه و بادرنبویه و بادربویه هم میگویند چنین است در اختیارات بدیعی. (شعوری ایضاً ج 1 ورق 287 ب). نوعی از بادرنجبویه است که بجای سبزی میخورند. (تحفۀ حکیم مؤمن). بقلۀ اترجیه. (تحفۀ حکیم مؤمن). نام عامیانۀ بادرنجبویه است. (لکلرک ج 1 ص 184). و رجوع به بادرنجبویه و لکلرک ج 1 ص 183 و 310 شود، کرفس. (ناظم الاطباء)
معرب ترنگان است که بادرنجبویه باشد که آنهم بادرنگبویه است. (برهان) (آنندراج). ترنگان و بادرنجبویه. (ناظم الاطباء). در کتب طبی بادرنجبویه هم میگویند و عوام آنرا گیاه قوان نامند، رایحه ای خوش و قریب به ترنج دارد. (ازفرهنگ شعوری ج 1 ورق 308 الف) از اقسام ریحان و گیاه خوشبویی است و بادرنجبویه و بادرنبویه و بادربویه هم میگویند چنین است در اختیارات بدیعی. (شعوری ایضاً ج 1 ورق 287 ب). نوعی از بادرنجبویه است که بجای سبزی میخورند. (تحفۀ حکیم مؤمن). بقلۀ اترجیه. (تحفۀ حکیم مؤمن). نام عامیانۀ بادرنجبویه است. (لکلرک ج 1 ص 184). و رجوع به بادرنجبویه و لکلرک ج 1 ص 183 و 310 شود، کرفس. (ناظم الاطباء)
دارویی شبیه خرده نبات با طعم شیرین که از شیرابه یا شبنمی که بر روی شاخه های گیاهی به نام خارشتر جمع و منعقد می گردد تولید می شود، در طب به عنوان مسهل، ملین، تسکین سرفه و درد سینه و شیرین کردن جوشانده ها به کار می رود، ترنگبین، ترانگبین، خارانگبین
دارویی شبیه خرده نبات با طعم شیرین که از شیرابه یا شبنمی که بر روی شاخه های گیاهی به نام خارشتر جمع و منعقد می گردد تولید می شود، در طب به عنوان مسهل، ملین، تسکین سرفه و درد سینه و شیرین کردن جوشانده ها به کار می رود، تَرَنگَبین، تَرانگَبین، خارِاَنگَبین
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنجان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
بادرَنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، تُرُنجان، بادرونه، بادرویه، بادرَنجبویه
قضایی است تابع ارضروم ’ارزنهالروم’، و این نام را بمناسبت رود خانه ترجان که در آن جاری است بدان داده اند. مرکز آن قریۀ ماماخاتون است که از ارضروم 14 ساعت فاصله دارد. محصول آن حبوبات مختلف و بعضی از میوه ها و سبزیهاست. سکنۀ آن 24368 تن، مرکب از مسلمان و ارمنی است. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به همان کتاب شود نام رودی است در ارضروم ’ارزنهالروم’ که از قضای ترجان میگذرد و سرانجام به رود فرات میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
قضایی است تابع ارضروم ’ارزنهالروم’، و این نام را بمناسبت رود خانه ترجان که در آن جاری است بدان داده اند. مرکز آن قریۀ ماماخاتون است که از ارضروم 14 ساعت فاصله دارد. محصول آن حبوبات مختلف و بعضی از میوه ها و سبزیهاست. سکنۀ آن 24368 تن، مرکب از مسلمان و ارمنی است. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به همان کتاب شود نام رودی است در ارضروم ’ارزنهالروم’ که از قضای ترجان میگذرد و سرانجام به رود فرات میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل گل دکمه آورده است. و سعیدنفیسی در فرهنگ فرانسه بفارسی در ذیل ’بلوئه’ آورد: گل دگمه (طهران) بوته نان روغنی (خراسان) حسن بک اودی (خرقان) ترنشان، ترنجان. - انتهی. گیاهی است با گلهای آبی در میان کشتزارهااز خانوادۀ کمپوزاسه
دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل گل دکمه آورده است. و سعیدنفیسی در فرهنگ فرانسه بفارسی در ذیل ’بلوئه’ آورد: گل دگمه (طهران) بوته نان روغنی (خراسان) حسن بک اودی (خرقان) ترنشان، ترنجان. - انتهی. گیاهی است با گلهای آبی در میان کشتزارهااز خانوادۀ کمپوزاسه
مصحف تریان. (حاشیۀ برهان چ معین). طبقی باشدکه از شاخهای بید ببافند و آنرا جهیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). سبدی و طبقی باشد پهن که از چوب شاخهای بید بافند. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). و به تقدیم تحتانی بر نون هم بنظر آمده است که بر وزن نریمان باشد. (برهان) (از انجمن آراء) (از آنندراج). و رجوع به تریان و ترینان شود
مصحف تریان. (حاشیۀ برهان چ معین). طبقی باشدکه از شاخهای بید ببافند و آنرا جهیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). سبدی و طبقی باشد پهن که از چوب شاخهای بید بافند. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). و به تقدیم تحتانی بر نون هم بنظر آمده است که بر وزن نریمان باشد. (برهان) (از انجمن آراء) (از آنندراج). و رجوع به تریان و ترینان شود
بادرنگبویه و بالنگبویه باشد وترنجان معرب آن است. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). و آن را به عربی مفرح القلب المحزون خوانند. (برهان). و رجوع به ترنجان شود
بادرنگبویه و بالنگبویه باشد وترنجان معرب آن است. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). و آن را به عربی مفرح القلب المحزون خوانند. (برهان). و رجوع به ترنجان شود
دهی است از دهستان شیب کوه زاهدان بخش مرکزی شهرستان فسا، واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری فسا و 5هزارگزی شوسۀ فسا به جهرم. این ده در دامنه واقع و گرمسیر است. آب از قنات. محصول آن غلات، حبوبات، خرما، انار، لیمو. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی قالی بافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان شیب کوه زاهدان بخش مرکزی شهرستان فسا، واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری فسا و 5هزارگزی شوسۀ فسا به جهرم. این ده در دامنه واقع و گرمسیر است. آب از قنات. محصول آن غلات، حبوبات، خرما، انار، لیمو. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی قالی بافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
پارسی تازی گشته ترامگبین ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه ای گیاه خار شتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از (من) میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجوداست. و آن در تداوی بعنوان ملین استعمال میشود
پارسی تازی گشته ترامگبین ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه ای گیاه خار شتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از (من) میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجوداست. و آن در تداوی بعنوان ملین استعمال میشود