- ترصد
- انتظار داشتن
معنی ترصد - جستجوی لغت در جدول جو
- ترصد
- انتظار داشتن، به کسی یا چیزی چشم دوختن و آن را زیر نظر داشتن، مراقب بودن، چشمداشت، نگهبانی
- ترصد ((تَ رَ صُّ))
- چشم داشتن، مراقب بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امیدوار و چشم داشت دارنده
چشم به راه، منتظر
رای، آمد و شد، رفت و آمد، رو و آی
آواز پانزدهم از هفده آواز اصول
روی ترش کردن
آمد و شد کردن
ریزه کردن نان در دوغ شیر آب گوشت و مانند آن
فسخ معاهده کردن
جنبیدن و لرزیدن
نشاط و خوشدلی کردن
بالش زیر سر نهادن
روان شدن چیزی
شکسته شدن
رصد خانه، کمین گاه
آمد و شد کردن
دودل شدن، دودله بودن
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روه، هیضه، شکم روش، بیرون روه، رانش، زحیر
دودل شدن، دودله بودن
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روه، هیضه، شکم روش، بیرون روه، رانش، زحیر
تریت، نانی که در آبگوشت، اشکنه، شیر، دوغ و مانند آن خرد کرده باشند
هسته انگور
مرصاد بنگرید به مرصاد
گیاهی پایا، با ساقۀ پیچنده و برگ هایی شبیه برگ لوبیا و گل های آبی رنگ. ریشۀ آن به درازی ده سانتی متر و به رنگ خاکستری یا قهوه ای و مغزش سفید است. در معالجۀ رماتیسم و بیماری های کلیه نافع است. در هند، مالزی، سیلان و بعضی جزایر اقیانوسیه می روید
Frequentation, Vacillation
посещаемость , колебание
Frequentierung, Schwanken
відвідуваність , вагання
częstotliwość, wahanie
经常性 , 犹豫
frequência, vacilação
frequentazione, indecisione
concurrencia, vacilación