جدول جو
جدول جو

معنی ترشوک - جستجوی لغت در جدول جو

ترشوک
ساقه ی تازه ی تمشک که ترش مزه است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترشک
تصویر ترشک
گیاهی شبیه شبدر با سه یا چهار برگچه و گل های سرخ یا زرد رنگ
گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، تره خراسانی، ترشه، ترشینک، حمّاض، ساق ترشک
فرهنگ فارسی عمید
(اِ خِ)
جنبان رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : مر فلان یترهوک، ای کانه یموج فی مشیته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حقیر و لاغر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تْرُ / تُ رُ)
لوئی ژول (1815- 1896 میلادی). ژنرال فرانسوی که به سال 1870 به ریاست دولت دفاع ملی رسید و چندی در پاریس فرمانروایی کرد و پیش از کاپیتولاسیون استعفا داد
لغت نامه دهخدا
(تُ شَ)
دهی است از دهستان کوهپایۀ بخش نوبران که در شهرستان ساوه و 32هزارگزی شمال خاوری نوبران و 18هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 237 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات و بنشن و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن قالیچه و جاجیم است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(تُ شَ)
پرنده ای سبزرنگ. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، برگ گیاهی است ترش مزه. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). و آنرا ترش گیاه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). گیاهی که بتازی حماض گویند. (ناظم الاطباء). قسمی سبزی صحرایی بهارۀ خوردنی با طعمی نزدیک به ترش که در آشها کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ترشه (از ترش) ، طبری ترشه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ترشک، رومکس، از انواع تیره ترشکها که بحالت خودرو در نقاط مرطوب بسیار دیده میشود وبرگهای آن دارای اکسالات دو کلسیم زیاد است. انواع دیگر تیره ترشکها عبارتند از گندم سیاه و ریوند. و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 272 و 273 شود:
بسا حاجی که خود را زاشتر انداخت
که تلخک را ز ترشک بازنشناخت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(تُ)
در مثل عامیانۀ ذیل جمع ترک آمده است و جمع ترک اتراک است: اترک التروک و لوکان ابوک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترنوک
تصویر ترنوک
حقیر و لاغر لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره هفت بند که پایاست بارتفاع 30 سانتیمتر تا یک متر میرسد. ریشه اش ضخیم و ساقه اش راست و بی کرک است. این گیاه وحشی در چمنزارها و کشت زارها و کنار رودها میروید بقله حامضه حبق خراسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشک
تصویر ترشک
((تُ شَ))
گیاهی مانند شبدر با گل های زرد یا سرخ
فرهنگ فارسی معین
ترسو
فرهنگ گویش مازندرانی
زخم در حال ترمیم همراه با درد، بند، توان، نفس، کوک زدن به پارچه، طحال، شکاف، ترک
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی است با نام لاتین conicooataohais، نوعی خربزه ی وحشی که شبیه لیموترش است، علفی ترش مزه با دانه.، خورشتی از کدو، علفی ریز برگ با شاخه های زیاد که به طور معمول
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی