جدول جو
جدول جو

معنی ترخنده - جستجوی لغت در جدول جو

ترخنده
طعنه و ظنز و بیهوده و مکر و حیله
تصویری از ترخنده
تصویر ترخنده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرخنده
تصویر فرخنده
(دخترانه)
شاد، مبارک، خجسته، میمون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترکنده
تصویر ترکنده
منفجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرخنده
تصویر فرخنده
تبریک، مبارک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چرخنده
تصویر چرخنده
گردنده، گردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترهنده
تصویر ترهنده
آراسته و منظم و با طراوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترونده
تصویر ترونده
نو رس (میوه) نو باوه نو بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکنده
تصویر ترکنده
آنچه که ترک یابد چیزی که شکاف پیداکند، منفجر شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفنده
تصویر ترفنده
بیهوده محال، تزویر مکر حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسنده
تصویر ترسنده
کسی که بترسد خایف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخنده
تصویر پرخنده
سخت خندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسنده
تصویر ترسنده
کسی که از چیزی بترسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترونده
تصویر ترونده
میوۀ نارس، نوبر، نوباوه، برای مثال تروندۀ پالیزجان هر گاو و خر را کی رسد / زآن میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد (مولوی۲ - ۲۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخنده
تصویر فرخنده
مبارک، میمون، خجسته، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخنده
تصویر فرخنده
میمون، مبارک، همایون، مبارکی، خجستگی، میمنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترونده
تصویر ترونده
((تَ وَ دِ))
نوباوه، میوه نورس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرخنده
تصویر فرخنده
((فَ رْ خُ دِ))
مبارک، خجسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخنده
تصویر پرخنده
بسیار خندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخنده
تصویر چرخنده
چرخ زننده،، گردنده، کسی یا چیزی که دور خود یا دور دیگری بچرخد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درخشنده
تصویر درخشنده
(دخترانه)
دارای درخشش، روشن و تابان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخشنده
تصویر رخشنده
(دخترانه)
تابان، کنایه از خورشید است، درخشنده، دارای عظمت و شکوه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برونده
تصویر برونده
صدور، صادر شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
نفیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درخشنده
تصویر درخشنده
براق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
دارای ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارغنده
تصویر ارغنده
خشمگین غضبناک غضبان خشم آلود آشفته و به خشم آمده ارغند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درونده
تصویر درونده
آنکه علف و غله را درو کند درو کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمنده
تصویر درمنده
بیچاره، بینوا، عاجز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشنده
تصویر درخشنده
پرتو اندازنده، روشن کننده، تابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
(دخترانه)
محترم، دارای احترام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرمنده
تصویر آرمنده
آنکه آرمیده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برکنده
تصویر برکنده
کنده، از ریشه در آمده ریشه کن شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخشنده
تصویر رخشنده
پرتو انداز، تابنده، تابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراشنده
تصویر تراشنده
کسی که چیزی را میتراشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترابنده
تصویر ترابنده
ترواش کننده
فرهنگ لغت هوشیار