- تراهی
- نو باوه
معنی تراهی - جستجوی لغت در جدول جو
- تراهی
- میوۀ نورس، نوباوه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضایعه، فساد
نموداری، دیدار، دیدن خود در آینه
خرسندی -1 از هم خشنود شدن راضی گشتن، خشنودی رضایت. یا به تراضی طرفین. بخشنودی دو جانب برضایت دو طرف معامله. از هم راضی شدن
دیر باشی دیر شدن باران، کوتاهی کردن، دیر کردن کاهلی و تقصیر نمودن
هم آرزویی
رستی
همخوشی، همگایی بازی کردن با یکدیگر همدیگر را سرگرم ساختن بلهو و لعب مشغول گردیدن، با هم بازی کردن
بغایت رسیدن، بپایان رسیدن چیزی
فساد ضایع شدن، نابودی
فساد، خراب بودن و با یکدیگر فخر نمودن
درنگ کردن، درنگ و سستی
تباهی، خرابی، فساد، نابودی
به نهایت رسیدن، پایان یافتن، بازایستادن و بس کردن
از هم راضی شدن، از یکدیگر خشنود شدن، خشنودی و رضایت از یکدیگر
فساد، نابودی
خرابی، فساد، نابودی
عازم
طریق، مسافر، کاروانی، سفری
در آئینه دیدن
رهسپار، عازم، رونده، مسافر، راه نشین، فرستاده، غلام، بنده
راهی شدن: روانه شدن، سفر کردن
راهی کردن: روانه کردن، به راه انداختن
راهی شدن: روانه شدن، سفر کردن
راهی کردن: روانه کردن، به راه انداختن
مسافر، رونده، راه نشین، فرستاده