معنی ترازی - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با ترازی
خرازی
- خرازی
- مهره فروش، مهره های در رشته کشیده شده، مهره و آئینه و قرقره و دگمه کردن و گردن بند فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تراضی
- تراضی
- خرسندی -1 از هم خشنود شدن راضی گشتن، خشنودی رضایت. یا به تراضی طرفین. بخشنودی دو جانب برضایت دو طرف معامله. از هم راضی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
ترازو
- ترازو
- آلتی است که چیزها را با آن وزن می کنند و مقدار آن را معین میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تراخی
- تراخی
- دیر باشی دیر شدن باران، کوتاهی کردن، دیر کردن کاهلی و تقصیر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار